پارادوکس صادرات فلزات ایران: چالشها و راهکارهای کلیدی
بخش صادرات فلزات ایران، بهرغم جایگاه کلیدیاش در صادرات غیرنفتی (با ارزش ۷.۶ میلیارد دلار فقط در زنجیره فولاد در سال ۱۴۰۲)، با یک تناقض عملکردی جدی مواجه است که پتانسیل واقعی این صنعت را زیر سوال میبرد. یافتههای کلیدی نشان میدهد که افزایش حجم صادرات لزوماً به افزایش ارزش منجر نشده و این امر حاکی از وجود موانع عمیق ساختاری است.
کالبدشکافی عملکرد ۱۴۰۲: پارادوکس حجم-ارزش در زنجیره فولاد
عملکرد سال ۱۴۰۲ در زنجیره فولاد به وضوح نشاندهنده چالش اصلی است:
- محصولات نهایی (ارزش افزوده بالا): صادرات مقاطع طویل با وجود رشد ۸.۲ درصدی حجم، با کاهش ۳.۲ درصدی ارزش مواجه شد. به همین ترتیب، مقاطع تخت با افزایش ۲.۹ درصدی حجم، افت ۷.۴ درصدی ارزش را تجربه کردند. این آمار به معنی فرسایش قیمت واحد و کاهش سودآوری در ازای فروش بیشتر است.
- مواد خام و نیمهخام: در نقطه مقابل، صادرات کنسانتره سنگآهن با رشد انفجاری ۶۲۱ درصدی، گرایش نگرانکننده به خامفروشی را تأیید میکند. صادرات شمش فولادی نیز با رشد ۶.۳ درصدی حجم، تقریباً ثبات داشت.
اما چرا با وجود فروش بیشتر، درآمد کمتری حاصل شد؟ این فرسایش قیمت، معلول ترکیبی از چند عامل کلیدی است:
- هزینههای بالای لجستیک داخلی: هزینههای گزاف حملونقل داخلی مزیت انرژی ارزان را خنثی میکند و صادرکنندگان را مجبور به کاهش قیمت پایه محصول خود میکند.
- رقابت مخرب میان شرکتهای ایرانی: شرکتهای داخلی در بازارهای صادراتی برای به دست آوردن قرارداد، با یکدیگر بر سر کاهش قیمت رقابت میکنند.
- فشار ناشی از تحریمها: محدودیت در دسترسی به بازارها و خریداران، قدرت چانهزنی را از صادرکننده ایرانی گرفته و خریداران تقاضای تخفیفهای قابل توجه میکنند.
- شرایط بازار جهانی: فشار ناشی از مازاد عرضه جهانی (بهویژه از سوی چین) نیز ممکن است بر قیمتهای جهانی فولاد، طبق گزارشهای انجمن جهانی فولاد، تأثیر منفی گذاشته باشد.
فرصتهای استراتژیک مغفول: فلزات غیرآهنی در برابر بازارهای جهانی
وضعیت در فلزات غیرآهنی نگرانکنندهتر است، زیرا عملکرد صادرات فلزات ایران در تضاد کامل با روندهای صعودی بازارهای جهانی قرار دارد. در حالی که پیشبینیهای جهانی برای سال ۲۰۲۵ به دلیل گذار به انرژیهای پاک، جهش قیمت مس و آلومینیوم را نوید میدهند، آمار صادرات ایران در سال ۱۴۰۲ نزولی بوده است. این آمار بیانگر یک شکست استراتژیک در بهرهبرداری از فرصتهای طلایی در بازارهای جهانی است.
ریشهیابی چالشها: سه مانع ساختاری پیش روی صادرات
تحلیلها نشان میدهد که ناکارآمدی فعلی ریشه در سه حوزه کلیدی دارد:
۱. بنبست لجستیکی (یک خودتحریمی داخلی): زیرساختهای حملونقل، اصلیترین مانع رقابتپذیری است. با هزینههای حمل ریلی که چهار برابر استرالیا گزارش شده، مزیت ذاتی ایران از بین میرود. البته در این میان، تلاش شرکتهای لجستیکی بخش خصوصی مانند مکران آریا دریا برای ارائه نرخهای رقابتی حمل دریایی و بهینهسازی فرآیندها، به عنوان راهکاری برای کاهش بخشی از این فشار هزینهای برای صادرکنندگان عمل میکند.
۲. عدم ثبات در سیاستگذاری تجاری: تغییرات مکرر در مقررات، بهویژه عوارض صادراتی، ریسک سرمایهگذاری و عقد قراردادهای بلندمدت را به شدت افزایش میدهد.
۳. محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی: این موانع شامل مشکلات بانکی در تبادل با بورسهای معتبری چون بورس فلزات لندن (LME)، هزینههای بالای بیمه و کشتیرانی، و محدودیت دسترسی به بازارهای باثبات است.
مسیر پیش رو: محورهای کلیدی برای یک استراتژی تحولگرا
برای عبور از وضعیت فعلی و تحقق پتانسیل واقعی این صنعت، تمرکز بر سه محور استراتژیک ضروری است:
۱. اولویتبخشی به توسعه زیرساختهای لجستیکی: سرمایهگذاری گسترده در نوسازی شبکه ریلی و بنادر، پیشنیاز اصلی برای افزایش قدرت رقابتپذیری است.
۲. ایجاد یک محیط سیاستی پایدار و قابل پیشبینی: تدوین یک چارچوب تجاری بلندمدت برای قوانین صادراتی، به فعالان اقتصادی امکان برنامهریزی میدهد.
۳. حرکت به سمت ارزش افزوده و همافزایی صادراتی: حمایت از ایجاد کنسرسیومهای صادراتی برای جلوگیری از رقابت مخرب داخلی باید در دستور کار قرار گیرد.
آینده صادرات فلزات ایران بر سر یک دوراهی استراتژیک قرار دارد. ادامه مسیر فعلی به معنای تثبیت جایگاه کشور به عنوان یک تأمینکننده مواد خام با سودآوری فرسایشی خواهد بود. مسیر جایگزین، نیازمند یک عزم ملی برای رفع موانع ساختاری و همچنین بهرهگیری هوشمندانه از توانمندیهای بخش خصوصی برای عبور از چالشهاست تا زمینه برای رقابت واقعی در بازارهای جهانی محصولات با ارزش افزوده بالا فراهم شود.