یکی از مباحث اقتصاد محیطزیست بهعنوان شاخه علمی جدید این است که در کشورهای در حال توسعه، دغدغه عقب نماندن از کشورهای پیشرفته دنیا به هر طریق ممکن منجر به نادیده گرفتن محیط زیست و در طولانی مدت، نابودی آن شده است. در ایران نیز، تصمیمگیران سالهاست که با پیادهسازی برنامههای توسعهای نامتوازن کمر به تخریب منابع طبیعی بستهاند. ماجرای پتروشیمی میانکاله یکی از هزار داستان پرآب چشمی است که بر سر محیط زیست این کشور آمده است؛ تا آنجا که با وجود مخالفت سازمان محیط زیست با اعطای مجوز به احداث کارخانه پتروشیمی در چند کیلومتری این ذخیرهگاه زیستکره، منافع اقتصادی گروهی خاص تا اندازهای قدرت دارد که همه معترضان به اجرای آن خائن و معاند منافع ملی، توسعه و اشتغالزایی در کشور قلمداد میشوند. رسانه اقتصادی «بازار و ما» نشستی در نقد و بررسی تبعات اقتصادی تخریب محیط زیست با حضور فعالان محیطزیست و برخی اقتصاددانان برگزار کرده بود که با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده در آن، تصمیم گرفتیم در گزارش پیش رو، بخشهایی از صحبتهای دکتر محمود جامساز را در این نشست به اطلاع مخاطبان ترابران برسانیم. او معتقد است با رویکردی که مسئولان اقتصادی کشور در پیش گرفتهاند، نه طعمی از توسعهیافتگی خواهیم چشید و نه محیط زیستی برای ما و آیندگانمان باقی خواهد ماند.
به گزارش ترابران، دکتر محمود جامساز در ابتدای صحبتهای خود، اقتصاد محیطزیست را یک شاخه مطالعاتی میانرشتهای و جدید میخواند و تاکید میکند: «اقتصاد با تمام علوم و تمام جنبههای زندگی آحاد بشر چه در ایران و چه در خارج از ایران و چه در امر جهانی شدن مرتبط است. در مورد اقتصاد و محیطزیست هم این ارتباط مانند قوانین طبیعی خلقت همواره وجود داشته، اما آثار آن بهتدریج آشکار شده است.»
او در ادامه به چندین عارضه ناشی از انقلاب صنعتی اشاره کرده و میگوید: «آغاز انقلاب صنعتی در اغلب کشورها ازجمله انگلستان،Mass Production یا تولید انبوه را به دنبال داشت و به همین دلیل، نیاز به منابع سوختی افزایش یافت، اما چون از این منظر کمبود شدیدی وجود داشت، کشورهای قدرتمندتر با اتکا به قدرت نظامی و دریانوردی به جستوجوی نفت در کشورهای توسعهنیافته برآمدند که میتوان آن را سرآغاز استثمار نفتی نامید؛ نمونه چنین سیاستی فعالیتهای نفتی ویلیام دارسی در ایران و در پی آن، امضای قرارداد نفتی با مظفرالدینشاه و ماجراهای پس از آن بود که خود داستان مفصلی دارد… به هر حال، منظورم از بیان این تاریخچه آن بود که بگویم آنها برای تامین انرژی موردنیاز خود، به سراغ منابع کشورهای دیگر هم رفتند تا چرخ موتور صنعتی خود را بگردانند.»
جامساز به عارضه بعدی انقلاب صنعتی در عرصه کشاورزی اشاره میکند و میگوید: «از آنجا که انقلاب صنعتی کشاورزان را به امید درآمد بیشتر به طرف مناطق صنعتی کشاند، روستاها تخلیه شدند و ترکیب نوعِ جمعیت تغییر کرد که خود اثرگذار بر محیطزیست بود.»
به گفته این اقتصاددان، از جمله دانشمندانی که در این زمینه به مطالعه و پژوهش پرداختند، سایمون کوزنتس، اقتصاددان آمریکایی بود که در 1950 برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. او رابطه بین رشد اقتصادی و درآمد سرانه و محیطزیست را تحلیل کرد و منحنی محیطزیستی به نام Environmental Kusnets curve یا EKC را ارائه داد که رابطه متغیرهای رشد اقتصادی، درآمد سرانه و وضعیت محیط زیست را بهصورت U وارونه نشان میدهد.
برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1950 معتقد است وقتی رشد اقتصادی در یک کشور شروع میشود، همراه با تخریب محیطزیست خواهد بود، اما وقتی رشد اقتصادی به آستانه خود رسید، تخریب محیطزیست نزولی میشود
جامساز توضیح میدهد: « کوزنتس معتقد بود وقتی رشد اقتصادی در یک کشور شروع میشود، این رشد اقتصادی همزمان باعث تخریب محیطزیست میشود تا زمانی که رشد اقتصادی به آستانه خود برسد، اما وقتی به آستانه خود رسید اشتغال، درآمد ملی و درآمد سرانه افزایش مییابد و از این مقطع به بعد، بخشی از درآمدها به بهبود محیطزیست اختصاص پیدا کرده و تخریب محیطزیست نزولی میشود، یعنی زمانی که رشد اقتصادی افزایش مییابد، محیطزیست تخریب میشود و از آن طرف، وقتی به آستانه میرسد، تخریب محیطزیست در کشورهای توسعهیافته کاهش مییابد.»
به گفته دکتر جامساز: «تاریخ توسعه کشورها هم موید همین نظر است و نشان میدهد آنهایی که در ابتدای راه توسعه هستند، به محیطزیست توجه نمیکنند و فقط میخواهند رشد اقتصادی را افزایش دهند، اما بعد که رشد اقتصادی افزایش یافت، تازه متوجه میشوند که چه اتفاقاتی در محیطزیست در حال رخ دادن است، بنابراین اکنون وضعیت محیطزیست کشورهایی که توسعهیافته شدهاند، با زمانی که در حال توسعه بودند بسیار متفاوت است. یک مصداق آن انگلستان است؛ لندن در 70 یا 80 سال پیش زغالسنگ میسوزاند و آلودگی ناشی از این زغالسنگ به شدت بر سلامتی مردم تاثیر گذاشته بود؛ بهطوری که افراد بسیاری به همین دلیل جان خود را از دست دادند، ولی اکنون لندن از هوای نسبتاً سالمی برخوردار است.»
کشورهای توسعهیافته آلودگی تولید را مدیریت میکنند
این اقتصاددان با یادآوری اینکه اکنون وضعیت محیطزیست، عاملی بسیار مهم برای تعیین وزن و اعتبار کشورها در رتبهبندی موسسات معتبر اعتبارسنجی دنیا شناخته میشود، تصریح کرد: «شاخصی به نام Environmental ,Social and Governance یاESG وجود دارد که وضعیت کشورها را از حیث محیطزیست و وضعیت اجتماعی و شیوه حکمرانی بررسی میکند. ESG یک شاخص بسیار مهم برای سرمایهگذاران جهان است که بدانند قرار است در چه کشوری سرمایهگذاری کنند. البته این شاخص در کنار شاخص دیگری به نام شاخص واقعی پیشرفت معنا پیدا میکند، یعنی باید توجه کرد که تولیدات یک کشور تا چه حد ضایعات محیطزیستی به وجود میآورد، به طور مثال، یک کارخانه گچ میتواند در زمان تولید، پودر گچ را تا شعاع حدود 2 کیلومتر اطرافش پراکنده کرده و هوا را آلوده کند. خب! این هزینه خارجی تولید است که دولتها بایستی تولیدکنندگان را مکلف به جبران آن کنند، مثلاً با هزینه خود برای جلوگیری از آلودگی هوا فیلتر متناسب نصب کنند.»
در زمان تولید، باید تمام هزینههای محیطزیستی از هزینههای تولید ناخالص داخلی کسر شود تا شاخص خالص تولید یا همان شاخص واقعی پیشرفت به دست آید که متاسفانه در این شاخص ایران در رده رتبهبندی اعتباری جهانی، در زمره پایینترین رتبهها قرار گرفته است
او با اشاره به اینکه اکثر کشورهای توسعهیافته اثر خارجی تولیدات خود را به کشورهای دیگر منتقل کردهاند، توضیح میدهد: «مثلاً سعی میکنند صنایع آلایندهای مانند فولاد، ذوبآهن یا صنایع شیمیایی را به کشورهای درحالتوسعه یا کشورهای توسعهنیافته منتقل کنند تا خود از عواقب آن مصون بمانند، در حالی که این موضوع تبدیل به مسئلهای جهانی شده است. یعنی وقتی بهواسطه سوختهای فسیلی، مونواکسیدکربن، اکسید نیتروژن و متان در هوا معلق میشود، گرم شدن زمین را به دنبال خواهد داشت، به لایه اوزون آسیب خواهد زد و تابش اشعه ماوراءبنفش را افزایش خواهد داد که برای موجودات بسیار مضر است و مختص یک کشور خاص نیست.»
او با تاکید بر اهمیت شاخص واقعی پیشرفت (Genuine Progress Indicator) در ارزیابی رشد اقتصادی کشورها، میافزاید: «در زمان تولید، باید تمام هزینههای محیطزیستی از هزینههای تولید ناخالص داخلی کسر شود تا شاخص خالصِ تولید به دست آید. این مسئله بسیار مهم است، اما متاسفانه در این شاخص ایران در رده رتبهبندی اعتباری جهانی، در زمره پایینترین رتبهها قرار گرفته، یعنی ما فقط 16 رتبه بالاتر از فقیرترین کشورهای آفریقایی هستیم و بر اساس آمارهای جهانی در بین 163 کشور عنوان رتبه 141 را به دست آوردهایم. ناگفته پیداست که در مورد شاخص ESG هم در رتبههای پایین قرار داریم که باعث میشود نتوانیم سرمایههای خارجی را جذب کنیم، در حالی که یک کشور بدون جذب سرمایه خارجی امکان توسعه نخواهد داشت.»
او با اشاره به کشته شدن سالانه 20 هزار نفر از ایرانیان به دلیل آلودگی هوای ناشی از سوخت اتومبیلها، تصریح میکند: «یکی از مواردی که در توسعه اقتصادی ایران نقش دارد، صنایع خودروسازی است که طبق آخرین آمار 2 تا 3 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهند، صنایع فولادی نیز بهعنوان یک صنعت مرتبط و در عین حالا بسیار آلاینده، 10 درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دادهاند، آن هم با وجود جانماییهای بسیار غلط بر اساس رانت و تسهیلات.»
جامساز با بیان اینکه در حال حاضر، حدود 110 کارخانه فعال فولاد یا 78 کارخانه فعال سیمان در کشور وجود دارد، میگوید: «وقتی تصمیم به توسعه اقتصادی از طریق تولیدات چنین کارخانجاتی داریم و در عین حال با کمبود آب در این مناطق مواجه هستیم، قاعدتاً مجبور میشویم که با هزینههای بسیار زیاد، آبی را که باید به مصارف دیگر میرسید، منحرف کرده و به محل این تاسیسات منتقل کنیم. به این ترتیب زمینهای کشاورزی را که قبلاً از این آب سیراب میشدند محروم کردیم که از عواقب آن کاهش محصولات زراعی و درآمد کشاورزان است که به تبع آن، افزایش فقر و میل به مهاجرت به مناطق شهری است.»
منابع صرف پروپاگاندا میشود، نه منافع ملی
جامساز با بیان اینکه مسئله توسعه اقتصادی به میزان زیادی معطوف به نگاه توسعهگرا یا نگاه واپسگرا و دگماتیستی سیاستگذاران، تصمیمسازان و مجریان است، خاطرنشان میکند: «متاسفانه در کشور ما نگاه توسعهگرا وجود ندارد، در حقیقت نگاه توسعهگرا فدای توسعه ایدئولوژی شده است، یعنی عمده منابعی که باید صرف توسعه با هدف رفاه ملی و مصالح ملی شود، صرف پروپاگاندا و تلاشهای برونمرزی برای صادر کردن ایدئولوژی شده و منافع و مصالح ایدئولوژیک بر منافع و مصالح ملی مرجح بوده است. به همین دلیل است که ما در یک ساختار معیوبِ اقتصادِ سیاسیِ رانتیِ دستوری ایدئولوژیک زندگی میکنیم. من نام این ساختار را نظام یا رژیم نمیگذارم، زیرا در یک نظام، تمام اجزا و ارکان از ارتباطی وثیق و مستحکم با یکدیگر برخوردارند، اما وقتی یک ساختار یا مجموعهای از بالا دستوری صادر و ابلاغ میکند و آن دستور باید بدون در نظر گرفتنِ نتایج و قابلیت اجرایی آن، بودجههای کلان مصرف کند، نظام نیست بلکه ساختار معیوبی است که راه توسعه را مسدود کرده است.»
او معتقد است در ساختار اقتصادی معیوب و مریض جمهوری اسلامی توسعه صورت نمیگیرد، مگر وقتی که شاهد تغییر پارادایم در اندیشه سیاستگذاران باشیم.
شاخصی نام ESG وضعیت کشورها را از حیث محیطزیست و وضعیت اجتماعی و شیوه حکمرانی بررسی میکند. ناگفته پیداست که ایران در شاخص ESG هم در رتبههای پایین قرار دارد
جامساز با تاکید بر نقش مخرب اقتصاد دولتی، تصریح میکند: «شما در کمتر حوزهای میبینید که دولت دخالت نکرده باشد، در تمام حوزهها یا دولت یا فرادولت دخالت دارند. تعداد شرکتهای دولتی که به وجود آمده، به قدری زیاد است که در برابر شرکتهایی که پیش از انقلاب وجود داشته، تقریباً 26 هزار درصد رشد نشان میدهد و اکثر آنها هم در بودجه کل کشور صاحب ردیف هستند.»
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه اساساً معضل کشور ما علاوه بر ساختار، بودجه هم هست، توضیح میدهد: «هر ساله ناترازی بودجه در حال افزایش است و افزایش ناترازی همواره باعث میشود نقدینگی و تورم افزایش پیدا کند. امسال شعار کنترل مهار تورم و رشد تولید داده شده که اساساً در تناقض و پارادوکسیکال است؛ چراکه وقتی میخواهید تورم را مهار کنید، رشد اقتصادی کند و منقبض میشود. کنترل تورم در وهله اول، در گروی برطرف کردن ناترازی بودجه است، اما آیا دولت در مقابل این نهادهای پرقدرت فرادولتی قدرتی دارد که بخواهد از اختصاص بودجه به آنان خودداری کند و ناترازی بودجه را از بین ببرد؟ بنابراین در کشوری که سیاستگذار در مورد توسعه بیتوجه است، اگر هم صنایعی به وجود بیاید، فقط براساس رانت و منافع شخصی و گروهی خاص است.»
اقتصاد اول منطقه شدن برای ما شوخی است
او با بیان اینکه فقط در یک اقتصاد آزادِ لیبرال، بازار رقابتی با محوریت بخش خصوصی و عدم دخالتهای نامطلوب دولت در اقتصاد، توسعه همهجانبه و پایدار امکانپذیر است، خاطرنشان میکند: «واقعیت این است که به دلیل محدودیتهای بخش حقیقی اقتصاد و نبود بازار آزاد رقابتی، کشور ما نهتنها توسعهای نداشته، بلکه با توجه به پیشرفتهای شگفتآور علوم و تکنولوژی دچار پسرفت هم بودهایم، وضعیت ما را با کشورهای همسایه مقایسه کنید؛ اندازه اقتصاد ترکیه 5 برابر اقتصادِ ماست، در حالی که قبل از انقلاب یکپنجم بود. من در مصاحبهای هم گفتهام که اگر تمام شرایط ایران درست شود، اقتصاد و سیاست درست شود، نگاه توسعهگرا داشته باشیم، متخصصان سر جایشان باشند، نخبگان مناصب خودشان را داشته باشند و استادان دانشگاه از جمع نخبگان و شایستگان منصوب شوند و همهچیز برای رشد اقتصادی آماده باشد و رشد اقتصادی 10 درصد در هر سال محقق شود، 10 سال دیگر اقتصادمان 2 برابر میشود، در حالی که همین حالا، اقتصاد ترکیه 5 برابر حال تصور کنید که ما میخواستیم در افق 1404 رتبه اول منطقه شویم؟! این واقعاً یک شوخی است.»
تنگنای ارزی سبب ناترازی بودجه شده و ناترازی بودجه به ناترازی نظام بانکی، ناترازی عرضه و تقاضا و تورم منجر خواهد شد و دیگر امکان اقداماتی برای حفاظت از محیط زیست باقی نمیماند
جامساز درباره راهکارهای پیشنهادی برای برونرفت از شرایط اقتصادی موجود و امکان توسعه بدون تخریب محیطزیست، معتقد است: «تغییر و تحول کلی در ساختار اقتصادی – سیاسی رانتی کشور مسئله بسیار مهمی است. از نظر دولتمردان ما، گسترش صنعت خودروسازی داخلی که چندین هزار نفر در آن شاغل هستند به معنای توسعه است؛ در حالی که این صنعت آسیب شدید و جبرانناپذیری به محیطزیست و سلامتی مردم زده است، زیرا تولیدات ما حدود سه برابر اتومبیلهای خارجی همکلاس خود بنزین مصرف میکنند. من خاطرم هست که در سال 1975 در آمریکا وقتی وضعیت مصرف انرژی بحرانی شد، دولت آمریکا حداکثر سرعت را در بزرگراهها به 55 مایل رساند تا بنزین زیاد مصرف نشود و بعد هم اقدام به تولید بنزین بدون سرب کردند. آنهایی هم که خودروهایشان قدیمیتر بود مجبور بودند یک یونیت به نام کاتالیتیک کانورتور بین موتور و اگزوز بگذارند تا بتوانند بنزین بدون سرب را مصرف کنند، اما در ایران ما هیچ اهمیتی برای کیفیت بنزین قائل نیستیم و فقط 20 درصد از خودروها میتوانند از بنزین یورو 4 استفاده کنند. بنابراین ناچاریم با عوارض ناشی از استنشاق دیاکسیدکربن و گازهای سمی که از اگزوز اتومبیلها و موتورسیکلتها خارج میشود دستوپنجه نرم کرده و میلیاردها تومان هزینه سلامتی خود کنیم.»
او با اشاره به اینکه به دلیل تحریمها امکان صدور کالا و ایجاد مناسبات درست با کشورهای توسعهیافته وجود ندارد، تصریح میکند: «متاسفانه ما خودمان را به چین و شوروی وابسته کردیم، در حالی که هیچ کشوری به پشتوانه چین و روسیه توسعه پیدا نکرده است. ما با دنیای غرب از ابتدا سر عناد داشتیم و داریم و از ابتدا پنداره دشمنی و دشمنستیزی داشتیم، بنابراین و در انزوا قرار گرفتیم و این انزوای سیاسی ما را به انزوای اقتصادی هم سوق داد که منجر به محدودیت شدید تجارت خارجی ما شد و تولیدات داخلی را نیز دچار آسیب کرد.»
او یادآور شد: «آقای رئیسی در دو سال اخیر سالانه به طور میانگین ماهیانه یک میلیارد و دویست میلیون دلار از صندوق توسعه ذخیره ارزی پول برداشت کرده است. پس از 150 میلیارد دلاری که اوباما به ما داد، فقط10 میلیارد دلارش باقی مانده، یعنی صندوق از ذخایر ارزی تهی شده است.»
جامساز در پایان تاکید کرد: «ما نیاز به جذب سرمایه مستقیم خارجی داریم، اما هیچ کشوری در ایران سرمایهگذاری نمیکند. بنابراین مجبوریم اگر با کشورهای توسعهیافته غربی کنار نیاییم، با همین تنگنای شدید ارزی سر کنیم. تنگنای ارزی سبب تنگنای پول ملی هم میشود و در نتیجه ما همیشه ناترازی بودجه داریم که ناترازی بودجه به ناترازی نظام بانکی، ناترازی صندوقها، ناترازی عرضه و تقاضا و تورم منجر خواهد شد و دیگر امکان اقداماتی برای حفاظت از محیط زیست باقی نمیماند.»