کشتیهای یخشکن و نظم ژئوپلیتیکی شمالگان” src=”https://mana.ir/files/fa/news/1404/7/27/110023_112.webp” alt=”کشتیهای یخشکن و نظم ژئوپلیتیکی شمالگان” width=”600″ height=”338″/>
مانا- ارزش این توافقنامه حدود ۶.۱ میلیارد دلار برآورد شده است که آن را به یکی از بزرگترین قراردادهای صادراتی فنلاند و در عین حال بزرگترین توافق برای ساخت یخشکنها در سالهای اخیر تبدیل میکند.
این تفاهمنامه را میتوان نماد ظهور محور جدید واشنگتن–هلسینکی در شمالگان دانست که فراتر از یک همکاری صنعتی، تثبیت حضور ژئوپلیتیکی ایالات متحده و غرب را در منطقه قطب شمال در نظر دارد که از چند محور میتوان بدان پرداخت:
محور ژئواستراتژیک: در سالهای اخیر منطقه شمالگان به دلیل مسیرهای تجاری، ذخایر عظیم انرژی و اهمیت نظامی به یکی از میدانهای اصلی رقابت قدرتهای بزرگ در قرن بیستویکم تبدیل شده است. با ذوب شدن یخهای دائمی در این منطقه شمالی، مسیرهای جدید کشتیرانی در حال گشایش هستند که میتوانند زمان سفر میان آسیا و اروپا را تا ۴۰ درصد کاهش دهند و کشورهایی که آماده پیمایش در این آبها هستند، آینده منطقه را از تجارت و انرژی گرفته تا دفاع شکل خواهند داد.
واقع گرایی در مورد ظرفیت ساخت کشتی توسط فنلاند نشان دهنده این است که قطب شمال برای ترامپ که میخواهد با ناوگان یخشکن روسیه برابری کند یک موضوع استراتژیک کلیدی است. روسیه تاکنون ناوگانی با بیش از ۴۰ فروند یخشکن فعال از جمله چند یخشکن هستهای در اختیار دارد. این در حالی است که ایالات متحده تنها سه یخشکن قطبی فعال دارد که یکی از آنها با نام ستاره قطبی (Polar Star) تنها یخشکن سنگین واقعی است که با ۴۹ سال قدمت هنوز مشغول به کار است.
نه تنها روسیه بلکه چین نیز حضور خود را در قطب شمال افزایش داده و با طرح جاده ابریشم قطبی در پی نفوذ اقتصادی در شمالگان است. اگرچه چین یک کشور قطبی نیست، اما همچنان توانسته در ساخت قابلیتهای یخشکن از واشنگتن پیشی بگیرد که نشانه روشنی از جاهطلبی پکن برای گسترش نفوذ در قطب شمال است. مشاهده کشتیهای تحقیقاتی چینی در سواحل آلاسکا و آبهای قطب شمال آمریکا میتواند به منظور مطالعه در اندازه و شکل فلات قاره جهت مطرح شدن ادعاهای جدید در مورد قلمرو قطب شمال تلقی شود. گارد ساحلی ایالات متحده که تنها نماینده حضور سطحی ایالات متحده در قطب شمال است، بارها نسبت به فعالیت کشتیهای تحقیقاتی چینی در سواحل آلاسکا و آبهای قطب شمال آمریکا در اقیانوس منجمد شمالی که در محدوده حاکمیت یا صلاحیت ایالات متحده قرار دارند، هشدار داده است. گارد ساحلی ایالات متحده، در چارچوب همکاری نزدیک با فرماندهی شمالی و مقامات ایالت آلاسکا، بهصورت پیوسته حضور و فعالیت کشتیهای خارجی را در آبها و محدودههای مجاور رصد کرده و از طریق کنترل، حفاظت و دفاع از مرزهای شمالی و خطوط کشتیرانی قطب شمال، نقش محوری در صیانت از حاکمیت و منافع ملی ایالات متحده ایفا میکند. دسترسی به این اهداف محافظتی و پایش کشتیها نیاز مبرم به یخشکنهای بیشتر برای گارد ساحلی را آشکار میسازد.
محور ژئواکونومیک: این تفاهم نامه میتواند آغازگر دوران جدیدی از همکاری ژئواکونومیک فراآتلانتیکی باشد که بر اساس مفاد آن، الزام ساخت کشتیهای گارد ساحلی ایالات متحده در داخل کشور لغو شده و به دلایل امنیت ملی اجازه داده میشود که چهار فروند از یازده فروند یخشکن کلاس متوسط به نام (Arctic Security Cutters) در خارج از کشور و توسط دو کارخانه کشتیسازی مختلف فنلاندی ساخته شوند و هفت کشتی دیگر در ایالات متحده تولید خواهند شد.
تفاهمنامه واشنگتن و هلسینکی نمادی از احیای محور صنعتی میان اروپا و آمریکا است. فنلاند بهعنوان یکی از کشورهای پیشرو در فناوری ساخت کشتیهای یخشکن میتواند قابلیتهای فنی لازم برای نوسازی ناوگان آمریکا را فراهم کند. انتقال فناوری ساخت یخشکن از فنلاند به ایالات متحده بخشی از استراتژی واشنگتن برای بازگرداندن برتری صنعتی غرب و کاهش وابستگی به صنایع دریایی چین محسوب میشود. شرکتهای کشتی سازی فنلاندی مانند Aker Arctic و Meyer Turku نقش اصلی را در طراحی و انتقال دانش فنی دارند و همکاری آنها زمینهساز ایجاد زنجیره تأمین جدیدی از تورکو تا سیاتل شده است که نشانگر پیوند صنعتی و فناوری میان دو سوی اقیانوس اطلس خواهد بود. این توافق در واقع پاسخی صنعتی به برتری چین است و آغاز دورهای از ژئواکونومی قطبی به شمار میرود که در آن رقابت قدرتها از عرصه نظامی فراتر رفته و به حوزه فناوری، تولید و استقلال صنعتی گسترش یافته است.
محور علمی و فناورانه: در سالهای اخیر رقابت میان قدرتهای بزرگ در شمالگان از سطح نظامی فراتر رفته و به عرصه علم و فناوری کشیده شده است. حضور کشتیهای تحقیقاتی چینی در نزدیکی آلاسکا تنها مأموریتی علمی نیست، بلکه بخشی از تلاش پکن برای نقشهبرداری دقیق فلات قاره و جمعآوری دادههای ژئوفیزیک و انرزی است که میتواند پایهگذار ادعاهای سرزمینی و دسترسی به منابع انرژی در آینده باشد. چین با ترکیب اهداف علمی و ژئوپلیتیکی تلاش دارد تا دادههای اقیانوسی، ژئوفیزیکی و اقلیمی را به ابزاری برای نفوذ استراتژیک خود در شمالگان تبدیل نماید. در مقابل یخشکنهای جدید ایالات متحده که در همکاری با فنلاند ساخته میشوند علاوه بر مأموریتهای دفاعی، به سامانههای پیشرفته جمعآوری دادههای ماهوارهای و حسگرهای زیرسطحی مجهز خواهند بود تا بتوانند اطلاعات زیستمحیطی، معدنی و انرژی منطقه را بهصورت مداوم پایش کنند. در نتیجه، قطب شمال به آزمایشگاهی برای رقابت دادهای میان قدرتها تبدیل خواهد شد که کنترل اطلاعات علمی در حوزه اقیانوسشناسی و انرژیهای نو به اندازه کنترل نظامی بر مسیرهای دریایی اهمیت مییابد.
محور دیپلماتیک و نظم نوین قطبی: این تفاهمنامه نشانهای از شکلگیری نظم جدیدی در شمالگان است. کشورهای عضو شورای شمالگان از جمله کانادا، نروژ و دانمارک از این توافق بهعنوان گامی در جهت تقویت حضور غرب در منطقه استقبال کرده و آن را فرصتی برای ایجاد توازن در برابر نفوذ فزاینده روسیه و چین میدانند. اتحادیه اروپا نیز این همکاری را تلاشی هماهنگ برای تثبیت محور غربی در قطب شمال تعبیر کرده است که میتواند نقش اروپا را از ناظر علمی به بازیگر فعال ژئوپلیتیکی ارتقا دهد. در این میان روسیه با اتکا بر ناوگان گسترده یخشکنهای هستهای خود و چین با استراتژی جاده ابریشم قطبی در تلاشند تا نظم موجود را به چالش بکشند. به این ترتیب شمالگان به عرصهای از رقابت سهقطبی میان آمریکا، روسیه و چین تبدیل شده است که در آن اروپا با همافزایی با واشنگتن جایگاه خود را بازسازی میکند.
در مجموع تفاهمنامه واشنگتن- هلسینکی آغاز یک بازتعریف صنعتی در جهان غرب است که هرچند در ظاهر اقتصادی، اما در باطن بخشی از استراتژی بازدارندگی علیه نفوذ شرقی است که حضور و نقش آفرینی ایالات متحده و متحدان غربی در شمالگان را ارتقا میدهد. بدینترتیب میتوان گفت که همکاری واشنگتن و هلسینکی سرآغاز دورهای تازه از نظم ژئوپلیتیکی شمالگان خواهد بود که بر پایه فناوری، امنیت و حضور دائمی قدرتهای غربی استوار است.
شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بینالملل
بلاگ خبری مکران آریا دریا