• صفحه اصلی
  • خدمات
    • حمل و نقل دریایی
    • حمل و نقل هوایی
    • حمل و نقل زمینی
    • حمل ترکیبی
    • انبارداری
    • حمل کالای خاص
    • انواع کانتینر
    • خدمات بیمه
    • انواع پرداخت
    • ترخیص گمرکی
    • کراس استاف
    • حمل تانکری
  • رهگیری
  • تماس
  • درباره
    • درباره مکران آریا دریا
    • سخن مدیرعامل
    • اعضای مکران
    • دریافت رزومه
  • ورود
بلاگ مکران آریا دریا
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بلاگ مکران آریا دریا

خانه » آرشیو مقالات و اخبار حوزه حمل و نقل و کشتیرانی » پایگاه بگرام، بازآرایی ژئوپلیتیکی قدرت در اوراسیا

پایگاه بگرام، بازآرایی ژئوپلیتیکی قدرت در اوراسیا

توسط مکران
21 مهر 1404
در اخبار
0
0
پایگاه بگرام، بازآرایی ژئوپلیتیکی قدرت در اوراسیا

 

مانا- حمدالله فطرت، معاون سخنگوی طالبان در شبکه‌های اجتماعی نوشت: باید یادآوری شود که طبق توافق‌نامه دوحه ایالات متحده متعهد شده است که از اهرم زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی افغانستان استفاده نکند، آن را تهدید ننماید و در امور داخلی این کشور دخالت نکند. ترامپ ادعا کرد که توافقی که او با طالبان در سال ۲۰۲۰ در دوحه قطر منعقد کرد – که خروج ایالات متحده از افغانستان را تا ماه مه ۲۰۲۱ مشخص می‌کرد – شامل پایگاه هوایی بگرام نمی‌شده و آمریکا حق حفظ آن را برای خود محفوظ داشته است.

افغانستان موقعیتی محوری در تقاطع آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه دارد و پایگاه هوایی بگرام به مدت دو دهه از زمان حمله ایالات متحده به افغانستان در هفت اکتبر سال ۲۰۰۱ تا زمان خروج در اگوست ۲۰۲۱، قلب لجستیکی و عملیاتی جنگی ایالات متحده بوده است. تقاضای ترامپ برای بازپس‌گیری این پایگاه ناشی از ارزش استراتژیک کم‌نظیر آن است. باند‌های طولانی، زیرساخت‌های مستحکم و قابلیت لجستیکی و موقعیت مکانی آن در دسترسی به کشور‌های همسایه مانند چین، پاکستان و منطقه وسیع‌تر آسیای مرکزی این پایگاه را به یکی از مهم‌ترین تأسیسات نظامی در منطقه تبدیل کرده است.

پایگاه هوایی بگرام واقع در شمال کابل فراتر از یک زیرساخت نظامی صرف، نقطه‌ای ژئوپلیتیکی در قلب اوراسیاست که معنایی نمادین و استراتژیک برای قدرت‌های بزرگ دارد. موقعیت جغرافیایی آن در تقاطع سه حوزه حساس آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه موجب می‌شود که کنترل این پایگاه به معنای دسترسی به هارتلند در نظریه مکیندر باشد، جایی که سلطه بر آن معادل نفوذ بر اوراسیا تلقی می‌شود.

برای ایالات متحده، داشتن جای پایی در بگرام مزایای عمده‌ای در دوران رقابت قدرت‌های بزرگ به همراه دارد. افغانستان از شرق با چین و از غرب با ایران هم‌مرز است در حالی که در جنوب پاکستان و سپس هند قرار دارد و در شمال، آسیای مرکزی که روسیه به دنبال گسترش نفوذ در آن است. ایالات متحده با استفاده از بگرام با هدف سلطه منطقه‌ای قادر خواهد بود قدرت خود را در این جهات چهارگانه اعمال کند که می‌توان به طور جداگانه بدان‌ها پرداخت:

محور شرق: چین و مهار از جناح غربی نخستین جهت در چهارگانه‌ ژئوپلیتیکی پیرامون بگرام، به سوی شرق و چین امتداد می‌یابد. ترامپ آشکارا ارزش استراتژیک بگرام را از دریچه‌ چین‌هراسی تفسیر کرده و تصریح نموده است که این پایگاه تنها یک ساعت با تأسیسات هسته‌ای چین فاصله دارد. بگرام با فاصله حدود ۸۰۰ کیلومتر از مرز چین و نزدیک به ۲۴۰۰ کیلومتر از تأسیسات موشکی سین‌کیانگ و به‌ویژه به دلیل نزدیکی به میدان آزمایش هسته‌ای لوپ‌نور در استان سین‌کیانگ از اهمیت استراتژیک کم‌نظیری برخوردار است.

از دید ایالات متحده، استقرار مجدد در بگرام می‌تواند امکان نظارت و جمع‌آوری اطلاعات بر فعالیت‌های نظامی غرب چین را فراهم کرده و هم‌زمان به عنوان اهرمی برای مختل‌سازی کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) عمل کند که یکی از مسیر‌های کلیدی طرح یک کمربند، یک جاده محسوب می‌شود. در واقع حضور احتمالی واشنگتن در بگرام می‌تواند بخشی از رقابت اطلاعاتی و ژئوپلیتیکی گسترده‌تری باشد که هدف آن مهار چین از جناح غربی و در حاشیه مرز‌های زمینی آن است.

در دوران حضور آمریکا در افغانستان، پایگاه بگرام نه تنها مرکز اصلی عملیات نظامی و لجستیکی ناتو بوده بلکه به عنوان یکی از ایستگاه‌های استراتژیک شنود و جمع‌آوری داده‌های اطلاعاتی در قبال چین، ایران و روسیه عمل می‌کرده است. بازگشت احتمالی ایالات متحده به این پایگاه می‌تواند چین را وادار سازد تا منابع امنیتی خود را در سین‌کیانگ بازتخصیص دهد و در نتیجه فشار روانی و ژئوپلیتیکی تازه‌ای را تجربه کند. این استراتژی در راستای دکترین هند و اقیانوس آرام دولت ترامپ قرار دارد که با هدف ایجاد زنجیره‌ای از نقاط فشار نظامی از دریای چین جنوبی تا آسیای مرکزی طراحی شده است.

افزون بر بُعد نظامی، بگرام در نگاه واشنگتن کارکردی اقتصادی نیز دارد. تحلیل‌ها نشان می‌دهد بازپس‌گیری بگرام می‌تواند به سکوی پرتابی برای دسترسی به ذخایر عظیم معدنی افغانستان تبدیل شود که با لفاظی‌های پیشین ترامپ مبنی بر جبران هزینه‌های جنگ با بهره‌برداری از منابع طبیعی افغانستان هم‌راستا است. در شرایطی که رقابت ایالات متحده و چین برای تسلط بر عناصر کمیاب خاکی و منابع لیتیوم به یک اولویت ژئوپلیتیکی بدل شده، حضور دوباره آمریکا در افغانستان می‌تواند تلاشی برای موازنه با نفوذ فزاینده چین باشد. خروج ایالات متحده در سال ۲۰۲۱، در‌های افغانستانِ غنی از منابع معدنی را به روی پکن گشود و زمینه را برای گسترش ابتکار کمربند و جاده به این کشور فراهم کرد. چین در سال‌های اخیر علاقه‌مندی خود را به معادن لیتیوم، مس، آهن، طلا و اورانیوم افغانستان آشکار ساخته و به دنبال ادغام کامل این منابع در شبکه اقتصادی اوراسیایی خود است.

محور غرب: ایران و احیای کمربند مهار دومین جهت در ژئوپلیتیک بگرام، به سمت غرب و ایران گسترش می‌یابد که بازگشت احتمالی ایالات متحده به افغانستان، معنایی فراتر از یک تصمیم نظامی دارد و حامل پیام روشنی از احیای فشار ژئو‌استراتژیک بر تهران است. جمهوری اسلامی ایران که از زمان خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱، مرز شرقی خود را از تهدید مستقیم نیرو‌های آمریکایی خالی دیده بود، اکنون بازپس‌گیری بگرام را نشانه‌ای از بازگشت مرحله‌ای سیاست مهار می‌داند.

در نگاه ژئوپلیتیکی ایران، بگرام نه‌تنها یک پایگاه نظامی بلکه حلقه‌ای در زنجیره‌ محاصره‌ منطقه‌ای است که از خلیج فارس تا دریای عمان و از عراق تا افغانستان امتداد دارد. چنین بازگشتی می‌تواند بخشی از استراتژی ایالات متحده برای ترمیم ساختار حضور در کمربند پیرامونی ایران تلقی شود که در دوران پس از خروج از عراق و افغانستان تضعیف شده بود. واشنگتن از طریق بگرام قادر خواهد بود تحرکات ایران در شرق کشور به‌ویژه در استان‌های خراسان و سیستان و‌بلوچستان را رصد کرده و مسیر‌های احتمالی همکاری ایران با چین و روسیه را در قالب طرح‌های ترانزیتی و انرژی محدود سازد.

از منظر تهران، بازگشت آمریکا به بگرام در پیوند با سیاست جدید واشنگتن در قفقاز جنوبی نیز معنا پیدا می‌کند. طرح‌های اخیر ترامپ برای فعال‌سازی کریدور زنگزور میان آذربایجان و ارمنستان که هدف آن کاهش وابستگی مسیر‌های تجاری اروپا به ایران است، در کنار حضور مجدد احتمالی در افغانستان می‌تواند بیانگر تلاش برای تکمیل حلقه‌ی فشار از شمال‌غرب تا شرق ایران باشد. به این ترتیب بگرام به یکی از اضلاع مثلث مهار ایران بدل می‌شود که دو ضلع دیگر آن در خلیج فارس و قفقاز جنوبی قرار دارند.

از منظر ژئواکونومیک نیز بازگشت آمریکا به افغانستان می‌تواند بر طرح‌های منطقه‌ای ایران مانند کریدور شمال-جنوب و پروژه‌های اتصال بندر چابهار به آسیای مرکزی تأثیر منفی بگذارد. واشنگتن از طریق حضور در بگرام، قادر خواهد بود نقش ایران به‌عنوان مسیر جایگزین ترانزیتی در منطقه را کاهش دهد و مانع از تثبیت موقعیت ژئواستراتژیک تهران در اتصال هند، روسیه و آسیای مرکزی گردد. در مجموع برای ایران، احیای حضور ایالات متحده در بگرام یادآور مرحله‌ای تازه از رقابت ژئوپلیتیکی در پیرامون مرز‌های شرقی است که نه صرفاً در حوزه نظامی، بلکه در سطح اقتصادی، ترانزیتی و نمادین معنا می‌یابد. بازگشت آمریکا به بگرام اگر محقق شود، توازن شکننده در محور تهران–اسلام‌آباد–کابل را برهم خواهد زد و می‌تواند بر معادلات امنیتی خاورمیانه در دهه‌ی پیش‌رو تأثیری تعیین‌کننده بگذارد.

محور شمال: روسیه و رقابت در آسیای مرکزی سومین جهت در معادله ژئوپلیتیکی بگرام، به سمت شمال و قلمرو نفوذ روسیه در آسیای مرکزی امتداد دارد. این منطقه از دیرباز یکی از عرصه‌های رقابت سنتی میان مسکو و واشنگتن بوده است که در قالب بازی بزرگ جدید بازتعریف شده و اکنون با ورود چین به‌عنوان بازیگر سوم، ابعاد تازه‌ای یافته است. بازگشت احتمالی ایالات متحده به بگرام در چنین زمینه‌ای می‌تواند موازنه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی را دستخوش دگرگونی کند و تهدیدی برای حوزه نفوذ تاریخی روسیه به شمار آید.

از دید مسکو حضور مجدد آمریکا در افغانستان چیزی فراتر از احیای یک پایگاه نظامی است و این اقدام نشانه‌ای از بازگشت مستقیم واشنگتن به عمق استراتژیک روسیه محسوب می‌شود. بگرام در فاصله‌ای نه‌چندان دور از تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان قرار دارد که همگی بخشی از حیاط‌ خلوت ژئوپلیتیکی روسیه به شمار می‌روند. حضور فعال آمریکا در این محور می‌تواند مسیر‌های همکاری امنیتی روسیه در قالب سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO)  را با چالش مواجه سازد و همزمان توانایی مسکو در مهار نفوذ غرب در مرز‌های جنوبی‌اش را تضعیف کند.

در شرایطی که روسیه پس از جنگ اوکراین ناگزیر شده است منابع نظامی و اقتصادی خود را به جبهه‌های غربی معطوف سازد، هرگونه تحرک ایالات متحده در جنوب اوراسیا برای کرملین نگران‌کننده است. بازگشت به بگرام می‌تواند به‌منزله‌ گشودن جبهه‌ای جدید در پیرامون جنوبی روسیه تعبیر شود که در امتداد قفقاز جنوبی و دریای خزر تا افغانستان امتداد دارد. چنین تحولی روسیه را وادار خواهد کرد تا میان حفظ نفوذ در آسیای مرکزی و تمرکز بر جنگ اوکراین توازن جدیدی ایجاد کند.

از منظر ایالات متحده، استقرار مجدد در بگرام امکان حضور در مجاورت مناطق کلیدی مانند تاجیکستان و قرقیزستان را فراهم می‌سازد که روسیه در آنها پایگاه‌های نظامی فعال دارد. این وضعیت می‌تواند ابزار نظارتی و فشار سیاسی مؤثری برای واشنگتن ایجاد کند تا ضمن کنترل تحرکات روسیه در آسیای مرکزی از نفوذ چین نیز در همین منطقه بکاهد. افزون بر این بگرام می‌تواند در هماهنگی با شبکه‌ پایگاه‌های آمریکا در خلیج فارس و آسیای جنوبی نوعی کمربند راهبردی در پیرامون فضای نفوذ روسیه و چین ایجاد کند.

بدین ترتیب محور شمالی بگرام را می‌توان صحنه‌ای دانست که در آن رقابت میان سه قدرت بزرگ ـ روسیه، چین و ایالات متحده ـ به‌طور مستقیم در جغرافیای آسیای مرکزی متجلی می‌شود. هر گونه استقرار مجدد آمریکا در افغانستان، ساختار امنیتی پساشوروی را متزلزل کرده و احتمالاً مسکو را به تعمیق همکاری‌های نظامی با پکن سوق خواهد داد. اتحادی تاکتیکی که هرچند از سر ضرورت است، اما می‌تواند نظم امنیتی اوراسیا را به‌سوی قطب‌بندی تازه‌ای سوق دهد.

محور جنوب: پاکستان، هند و توازن در شبه‌قاره چهارمین و آخرین جهت در معادله‌ی بگرام، به سوی جنوب و حوزه‌ی ژئوپلیتیکی شبه‌قاره هند گسترش می‌یابد که روابط پیچیده‌ی آمریکا با پاکستان و اتحاد راهبردی فزاینده‌اش با هند، لایه‌ای تازه از رقابت منطقه‌ای را شکل می‌دهد. بازگشت احتمالی ایالات متحده به بگرام، برای اسلام‌آباد یادآور دوران پرتنش پس از ۲۰۰۱ است که فشار واشنگتن برای مهار طالبان و در عین حال تضعیف نفوذ پاکستان در افغانستان افزایش یافته بود. در این چارچوب بگرام می‌تواند بار دیگر به نقطه‌ای از تلاقی منافع متناقض دو کشور تبدیل شود.

از منظر امنیتی، بگرام فاصله‌ای اندک با مرز‌های شمالی پاکستان دارد و به آمریکا این امکان را می‌دهد که نه تنها فعالیت‌های گروه‌های تندرو را در مرز‌های قومی با افغانستان زیر نظر بگیرد، بلکه بر مسیر‌های حیاتی کریدور اقتصادی چین-پاکستان نیز نظارت کند.

در سوی دیگر، برای هند که رقیب تاریخی پاکستان و شریک استراتژیک ایالات متحده در چارچوب استراتژی هند-اقیانوس آرام محسوب می‌شود، احیای بگرام فرصت ژئوپلیتیکی تازه‌ای فراهم می‌آورد. حضور آمریکا در شمال پاکستان می‌تواند از نگاه دهلی‌نو، به معنای فشار غیرمستقیم بر اسلام‌آباد و محدود کردن عمق استراتژیک آن در افغانستان باشد. هند طی دو دهه گذشته کوشیده است از طریق سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های افغانستان و پروژه‌هایی نظیر بندر چابهار، نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در برابر پاکستان گسترش دهد. بازگشت بگرام، این روند را در سطحی بالاتر به همکاری امنیتی تبدیل می‌کند و می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری محور غیررسمی واشنگتن-دهلی-کابل شود.

بازگشت دوباره نام بگرام به صدر اخبار جهانی، صرفاً یادآور میراث یک پایگاه نظامی نیست، بلکه نشانه‌ای از بازآرایی ژئوپلیتیکی قدرت در اوراسیا است. افغانستان که پس از خروج شتاب‌زده ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ به حاشیه نظام بین‌الملل رانده شده بود، اکنون بار دیگر در مرکز محاسبات استراتژیک واشنگتن و سایر بازیگران بزرگ قرار گرفته است.

در نهایت، بگرام امروز نه‌تنها بازتاب گذشته‌ای پرتنش، بلکه پیش‌درآمدی بر آینده‌ای ناپایدار است که در آن، مرکز ثقل رقابت جهانی از دریا‌ها به خشکی‌ها بازمی‌گردد و نبرد بر سر کنترل مسیرها، منابع و موقعیت‌ها بار دیگر در قلب اوراسیا شعله‌ور می‌شود. واقعیتی که ایده مکیندر در باره تسلط بر هارتلند را پررنگ‌تر می‌سازد.

شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بین‌الملل

بلاگ خبری مکران آریا دریا

منبع خبر

اشتراک گذاری1توئیت3
پست قبلی

مزاحمت برای کشتی های ایرانی، آغاز گرفتاری آمریکا

مرتبط پست ها

مزاحمت برای کشتی های ایرانی، آغاز گرفتاری آمریکا
اخبار

مزاحمت برای کشتی های ایرانی، آغاز گرفتاری آمریکا

21 مهر 1404
بندر ام‌القصر عراق
اخبار

سرمایه‌ گذاری ۶۰۰ میلیون دلاری IFC در توسعه بندر ام‌ القصر عراق

21 مهر 1404
بیش از ۲ میلیون تن کالا در بنادر شرق هرمزگان تخلیه و بارگیری شد
اخبار

بیش از ۲ میلیون تن کالا در بنادر شرق هرمزگان تخلیه و بارگیری شد

20 مهر 1404
جزییات مصوبه ۱۳ بندی دولت برای توسعه سواحل مکران
اخبار

لایروبی سواحل مکران لازمه ارتقای زیرساخت هاست

20 مهر 1404
درآمد ۵.۷ میلیارد دلاری کانال پاناما در سال مالی ۲۰۲۵
اخبار

درآمد ۵.۷ میلیارد دلاری کانال پاناما در سال مالی ۲۰۲۵

20 مهر 1404
کنسرسیوم توسعه پایدار دریامحور در دانشگاه امیرکبیر راه اندازی شد
اخبار

کنسرسیوم توسعه پایدار دریامحور در دانشگاه امیرکبیر راه اندازی شد

20 مهر 1404

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توصیه شده

تخفیفات جدید کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران برای تحویل بار صاحبان کالا در بنادر خشک

تخفیفات جدید کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران برای تحویل بار صاحبان کالا در بنادر خشک

3 ماه پیش
ویژگی های لجستیکی و زیرساختی کریدورهای تجاری

ویژگی های لجستیکی و زیرساختی کریدورهای تجاری

9 ماه پیش
  • همکاری با مکران
  • درخواست حذف مقاله
  • قوانین مقررات
  • راه‌های ارتباطی
  • رزومه مکران

تمامی حقوق برای مکران محفوظ است

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد

تمامی حقوق برای مکران محفوظ است

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم