ذخایر گاز طبیعی
ذخایر گاز طبیعی تأیید شده در منطقه مدیترانه حداقل ۱.۷ درصد از کل ذخایر اثبات شده جهان را تشکیل میدهد که تقریباً ۳۵۰۰ میلیارد متر مکعب از تخمین جهانی ۲۰۶ هزار میلیارد متر مکعب است. در اسرائیل، میادین تامار و لویاتان حاوی حدود ۱۰۰۰ میلیارد متر مکعب ذخایر قابل بهرهبرداری هستند که این رژیم را به عنوان یکی از مشارکتکنندگان مهم در منابع انرژی منطقهای قرار میدهد.
قبرس ذخایر گاز اثبات شده در میادین آفرودیت، گلاکوس و کالیپسو دارد که در مجموع بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد متر مکعب تخمین زده میشوند. این میادین برای نقش رو به رشد قبرس در چشمانداز انرژی مدیترانه شرقی محوری هستند و برنامههای صادراتی، زیرساختهای LNG مصر را هدف قرار دادهاند. مصر با میادین«ظهر» و «نور» خود که در مجموع تقریباً ۲۰۰۰ میلیارد متر مکعب گاز قابل بازیابی دارند، نقش مهمی در این راستا دارد. گمان میرود «میدان ظهر» به تنهایی حاوی حدود ۸۵۰ میلیارد متر مکعب گاز باشد که آن را به یکی از بزرگترین اکتشافات در مدیترانه تبدیل کرده و جایگاه مصر را به عنوان یک قطب انرژی منطقهای تقویت میکند.
اگرچه یونان هنوز در مرحله اکتشاف است، اما علاقه مجدد شرکتهای بزرگ انرژی مانند اکسون موبیل و شورون، پتانسیل قابل توجه آن را نشان میدهد. براساس برآوردها مناطق اطراف کرت و دریای ایونی احتمالاً حداقل ۶۰۰ تا ۶۸۰ میلیارد متر مکعب ذخایر گاز طبیعی قابل برداشت داشته باشند.
لبنان نیز دارای پتانسیل گاز طبیعی فراساحلی است، اما تلاشهای اکتشافی به دلیل چالشهای ژئوپلیتیکی مانع توسعه و سرمایهگذاری میشوند. میدان دریایی غزه فلسطین که در سال ۲۰۰۰ کشف شد، تخمین زده میشود که حاوی ۲۸ میلیارد متر مکعب گاز باشد، اگرچه محدودیتهای سیاسی مانع از بهرهبرداری از آن شده است.
طبق گزارش سازمان زمینشناسی ایالات متحده، منطقه مدیترانه شرقی احتمالاً تا ۳۰۰ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی، معادل تقریباً ۸۵۰۰ میلیارد متر مکعب، را در خود جای دهد. با وجود این پتانسیل گسترده، تخمینهای فعلی از ذخایر قابل بازیابی، متوسط و بین ۳۵۰۰ تا ۴۵۰۰ میلیارد متر مکعب است. از نظر عملی، این بدان معناست که تنها حدود ۵۰ درصد از ذخایر تخمینی در جنوب شرقی مدیترانه قابل استخراج در نظر گرفته میشوند که هم نویدبخش و هم محدودیتهای آینده انرژی منطقه را نمایان میکند.
در شمال آفریقا، لیبی دارای ذخایر گاز طبیعی تأیید شده حدود ۶۰۰ میلیارد متر مکعب است و نشانههای امیدوارکنندهای از پتانسیل نوظهور فراساحلی را نشان میدهد. الجزایر، با ذخایر تأیید شده حدود ۴۷۵۰ میلیارد متر مکعب، هنوز منابع وسیع و دست نخورده خشکی و فراساحلی دارد که با زیرساخت صادرات LNG حمایت میشود. ذخایر تخمینی تونس حدود ۲۵۰ میلیارد متر مکعب و ذخایر مراکش متوسط و بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد متر مکعب است. با توجه به قابلیت تجاری و پویایی ژئوپلیتیکی، کل ذخایر گاز قابل بازیابی منطقه بزرگتر بین ۸۵۰۰ تا ۱۰۰۰۰ میلیارد متر مکعب تخمین زده میشود.
نقش راهبردی یونان
بدون تردید، ذخایر گاز طبیعی واقع در نزدیکی کرت و در دریای ایونی، نقش یونان را به عنوان یک کشور تولیدکننده انرژی افزایش و آن را فراتر از موقعیت سنتی خود به عنوان یک مرکز ترانزیت منابع انرژی خارجی قرار میدهد. این ذخایر ارزش راهبردی و پتانسیل اقتصادی دارند، اما چالشهای جدیدی را نیز ایجاد میکنند. کشف آنها رقابت منطقهای را تشدید و میتواند مشارکتهای موجود بین یونان، قبرس، اسرائیل و مصر را در زمینه توسعه انرژی در مدیترانه شرقی تحت تأثیر قرار دهد.
بر اساس مطالعات ژئومورفولوژی زیردریایی و مرزهای دریایی تعیینشده بین یونان و لیبی، آبهای سرزمینی یونان نقش کلیدی در تقویت اهمیت راهبردی این منطقه ایفا میکنند. یونان و لیبی میتوانند در تولید گاز طبیعی در دو طرف خط میانی که از نظر قانونی بین آنها تعریف شده، نقش داشته باشند. این همکاری پتانسیل گسترش ذخایر هیدروکربن جنوب شرقی مدیترانه به سمت غرب را دارد. در صورت تحقق کامل، این امر میتواند سهم منطقه از ذخایر گاز طبیعی اثباتشده جهانی را به بالای ۵ درصد برساند.
در مجموع، موقعیت جغرافیایی یونان در جنوب شرقی مدیترانه، نقشی کلیدی در اتصال انرژی بین شمال آفریقا و اروپا به آن میدهد. قلمرو یونان به عنوان پلی طبیعی برای انتقال منابع انرژی به ویژه گاز طبیعی، در سراسر مناطق عمل میکند. این موقعیت راهبردی از گسترش جریانها و زیرساختهای انرژی حمایت و یونان را به بخش مهمی از شبکههای انرژی منطقهای و مسیرهای تأمین آینده تبدیل میکند.
فرصت جدید خط لوله ایست مد
خط لوله ایست مد (EastMed) برای سومین بار در دستور کار استراتژیک یونان قرار گرفته و هدف آن تقویت مواضع یونان و قبرس در بحبوحه فشارهای فزاینده خارجی است. اما پیشرفت آن به چندین عامل حیاتی بستگی دارد. توافقات بین دولتی در سطح بالا برای تضمین همسویی سیاسی و همکاری منطقهای ضروری است. حمایت عمومی و آمادگی نظارتی نیز به همان اندازه مهم هستند، زیرا این پروژه باید نگرانیهای زیستمحیطی و چارچوبهای قانونی را در نظر بگیرد. علاوه بر این، تعهد بلندمدت اتحادیه اروپا از نظر حمایت سیاسی و سرمایهگذاری مالی، حیاتی خواهد بود. برنامهریزی فنی قوی و تخصص مهندسی نیز برای غلبه به خواستههای پیچیده ساخت و عملیاتی خط لوله مورد نیاز است. در صورت دستیابی به این موارد، مرحله ساخت میتواند آغاز شود و انتظار میرود خط لوله پس از سال ۲۰۳۰ عملیاتی شود.
اگر اتحادیه اروپا همچنان به اولویتبندی تنوع منابع انرژی خود ادامه دهد، خط لوله EastMed میتواند به عنوان یک پروژه زیرساختی استراتژیک تأمین مالی شود. با این حال، برای پیشرفت این خط لوله، افزایش قابل توجه حجم ذخایر قابل بهرهبرداری در سراسر جنوب شرقی مدیترانه ضروری است و تلاشهای حفاری در یونان باید نتایج تجاری قابل قبولی به همراه داشته باشد.
چشمانداز راهبردی
در پایان، مدیترانه شرقی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک هاب کلیدی انرژی برای قرن بیست و یکم است. کرت و دریای ایونی، به دلیل موقعیت راهبردی و شاخصهای زمینشناسی امیدوارکننده، پتانسیل تبدیل شدن به کریدورهای مکمل انرژی را دارند که شمال آفریقا را به اروپا متصل میکنند. این محور غربی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا هم امنیت تأمین انرژی و هم انسجام ژئوپلیتیکی را در سراسر منطقه تقویت میکند. شمال آفریقا، به ویژه مصر، الجزایر و لیبی، همچنان سنگ بنای راهبردی انرژی اتحادیه اروپا است. در این زمینه، تقویت ارتباط بین مدیترانه شرقی و غربی نه تنها یک جاهطلبی فنی، بلکه یک ضرورت ژئوپلیتیکی است. تحقق این چشمانداز نیازمند یک راهبرد هماهنگ، اراده سیاسی پایدار و تعهد آشکار به گنجاندن توسعه انرژی در دستور کار ملی و منطقهای گستردهتر یونان است.
منبع: مدرن دیپلماسی
بلاگ خبری مکران آریا دریا