• صفحه اصلی
  • خدمات
    • حمل و نقل دریایی
    • حمل و نقل هوایی
    • حمل و نقل زمینی
    • حمل ترکیبی
    • انبارداری
    • حمل کالای خاص
    • انواع کانتینر
    • خدمات بیمه
    • انواع پرداخت
    • ترخیص گمرکی
    • کراس استاف
    • حمل تانکری
  • رهگیری
  • تماس
  • درباره
    • درباره مکران آریا دریا
    • سخن مدیرعامل
    • اعضای مکران
    • دریافت رزومه
  • ورود
بلاگ مکران آریا دریا
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بلاگ مکران آریا دریا

خانه » آرشیو مقالات و اخبار حوزه حمل و نقل و کشتیرانی » ناترازی توسعه دریایی در هرمزگان

ناترازی توسعه دریایی در هرمزگان

توسط مکران
13 مرداد 1404
در اخبار
0
0
«هرمزگان» خط اول توسعه دریامحور ایران

حکمرانی شتابزده سرزمین، طی دهه های اخیر به بهانه توسعه و اشتغالزایی و عمران و آبادانی، منطق اکولوژی را نادیده گرفته است.

تین نیوز |

اقتصاد دریامحور در استان هرمزگان از اهمیت بالایی برخوردار است. این استان با داشتن سواحل طولانی و موقعیت استراتژیک، پتانسیل زیادی برای توسعه اقتصادی از طریق دریا دارد.

به گزارش تین نیوز به نقل از روزنامه اقتصاد سرآمد، اهمیت این نوع اقتصاد به دلیل تأثیر آن بر اشتغالزایی، افزایش تولید ناخالص داخلی و توسعه زیرساخت هاست. سواحل طولانی، منابع دریایی غنی و اقلیم مناسب، شرایط مطلوبی را برای توسعه فعالیت های دریایی مانند شیلات، پرورش آبزیان، گردشگری دریایی و حمل ونقل دریایی فراهم کرده است.

مهدی ده دار، پژوهشگر پیشرفت دریاپایه در نوشتاری اختصاصی برای این روزنامه به بررسی چالش های پیش روی توسعه دریامحور در استان استراتژیک هرمزگان به عنوان مهم ترین استان ساحلی کشور و دروازه تجارت دریایی ایران پرداخته است. این مطلب را در ادامه می خوانید:

«محیط زیست و اینطور حرف های شیک برای مردم، نون و آب نمیشه. این چیزها مال کشورهای توسعه یافته است. بذارید چهارنفر جوون بیکار صاحب شغل بشن. خودشون و خانواده شون دعاگوی من و شما میشن». این جملات نقل به مضمون یک نماینده سابق مجلس است که در جلسه ای می کوشید با استفاده همزمان از اهرم «چانه زنی» و «فشار»، مجوز توسعه کشاورزی و ساخت چندین واحد صنعتی آب بر در یک شهر کم آب را از مدیران محیط زیست بگیرد.

اصلا فرقی نمی کند که او نماینده کدام شهر بوده و برای اجرای کدام پروژه چانه زنی کرده است؛ در هر صورت، شگرد امثال اینچنین سیاست ورزانی، مصداق ضرب المثل «مشت نمونه خروار است».

با ارجاع به این روایت، در پی مچ گیری یا خرده گرفتن از نمایندگان مجلس یا سایر بازیگران عرصه سیاست در زمین بازی بحران زای «فشار» یا «چانه زنی» نیستم. چه بسا در این سرعت شتابان ساخت وساز به نام «توسعه»، هر فرد دیگری هم جای همین آقای نماینده بود، چنین درخواست هایی را مطرح می کرد. با ذکر این مثال، خواستم مسئله محوری و ایده مرکزی این روایت ژورنالیستی را روشن تر کنم.

خطای راهبردی در حکمرانی شتابزده سرزمینی

اگر امروز در گستره سرزمین هرمزگان که اصولاً باید سکونتگاه آینده بسیاری از مهاجران اقلیمی فلات مرکزی ایران باشد یا شاید هم یکی از گزینه های پایتخت جدید ایران (که رئیس جمهور پزشکیان بارها در مورد ضرورت انتقال پایتخت از تهران به یکی از مناطق ساحلی جنوب ایران سخن گفته است) ما با چالش های محیط زیستی بسیاری مواجه هستیم، همه و همه نتیجه یک خطای راهبردی است؛ حکمرانی شتابزده سرزمین که به طور مشخص، طی دهه های اخیر به بهانه توسعه و اشتغالزایی و عمران و آبادانی، منطق اکولوژی را نادیده گرفته است.

اهل نظر بهتر و دقیق تر از نگارنده این متن چگونگی بروز این خطاهای سیاستی و حکمرانی را برشمرده اند. سیاست گذاران هرچند در دوره ای کوشیده اند تا خود را بینا و شنوا نشان دهند، اما بازهم ذی نفعانی بوده و هستند که مصرانه تلاش می کنند تا الگوهای توسعه شتابزده و چشم بسته را بازتولید کنند. به عنوان مثال، در خصوص مسئله «ناترازی آب» یا «تنش آبی» یا «ورشکستگی آبی» و هر تعبیر دیگری از این جنس، دلسوزانی از جامعه علمی، دانشگاهی و رسانه ای، مرثیه ها خواندند و هشدارها دادند، اما گوشی شنوا نبود. 

برای دهه ها، یک پارادایم فکری کوته بینانه و مخرب بر منطق حکمرانی سرزمین در ایران سایه افکنده است؛ این تفکر که «حفاظت از محیط زیست یک امر تجملی و مانع توسعه است و باید فدای اشتغالزایی و رشد صنعتی به هر قیمتی شود.» این گفتمان غالب که توسعه اقتصادی را در تضاد کامل با پایداری زیست محیطی تعریف می کند، یک خطای راهبردی بنیادین است، چراکه سلامت زیست بوم ها نه تنها مانعی برای پیشرفت نیست، بلکه زیربنای اصلی یک اقتصاد تاب آور، شکوفا و بلندمدت محسوب می شود.

تبعات این نگرش، امروز بیش از هر کجای ایران، در استان استراتژیک هرمزگان-پیشانی اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران در آب های نیلگون خلیج فارس-به شکلی دراماتیک خود را نمایان کرده است. این سرزمین که باید به لطف موقعیت بی نظیر جغرافیایی، سواحل طولانی، جزایر متعدد و دسترسی به آب های آزاد، به قطب توسعه پایدار ملی و الگویی برای اقتصاد دریاپایه در منطقه تبدیل می شد، اکنون در یک موقعیت بحرانی تناقضات توسعه ای گرفتار آمده است.

هرمزگان، سرزمینی که بر اقیانوسی از فرصت های اقتصادی شناور است، همزمان در مرداب پیامدهای ویرانگر دهه ها حکمرانی شتاب زده و «توسعه به قیمت تخریب» دست وپنجه نرم می کند و مصداق بارز فرسایش سرمایه های طبیعی و انسانی در سایه ثروت های خدادادی شده 

است.

زیست بوم گرفتار سرطان؛ بهای سنگین توسعه شتاب زده 

نادیده گرفتن منطق اکولوژیک به بهانه عمران و آبادانی، هرمزگان را با چالش هایی مواجه کرده که آینده آن را تهدید می کند. این بحران در استان هرمزگان ابعاد گوناگونی دارد:

۱- ورشکستگی آبی و تراژدی نابودی دانش بومی: بحران آب در ایران تنها یک پدیده اقلیمی نیست، بلکه نتیجه یک گسست عمیق فرهنگی و مدیریتی است: ما دانش باستانی و فرهنگ مشارکت محور خود در مدیریت آب را به نفع فناوری های وارداتی و مخرب کنار گذاشته ایم.

سیستم های هوشمندانه ای مانند کاریز و قنات و برکه و آب انبار، که شاهکار مهندسی بوم آورد و نماد سازگاری چندهزار ساله ایرانیان با اقلیم خشک بود، صرفاً یک ابزار نگهداری، ذخیره سازی و انتقال آب نبودند؛ آن ها یک «نظام اجتماعی- زیست محیطی» کامل بودند. این سیستم ها بر پایه مشارکت جمعی، تقسیم عادلانه آب (حقابه)، و احترام به ظرفیت طبیعی یک اقلیم بنا شده و هزاران سال پایداری و کارآمدی داشتند. 

در مقابل این خرد پایدار، ما به فناوری های مبتنی بر توسعه شتابزده و استخراج حداکثری منابع آبی روی آوردیم. همانطور که مورخ بزرگ، محمدابراهیم باستانی پاریزی، با دردی عمیق هشدار می داد، «چاه های عمیق و نیمه عمیق» به مثابه «تنوره دیو» عمل می کنند.

این تشبیه هوشمندانه، صرفاً یک استعاره شاعرانه نیست، بلکه توصیفی دقیق از یک فاجعه است. این چاه ها با پمپ های قدرتمند، نه تنها آب های جاری، بلکه آب های ژرف و استراتژیک را که طی هزاران سال در اعماق زمین ذخیره شده بودند، حریصانه می بلعند و میراث نسل های آینده را به تاراج می برند.

پیامدهای این «توسعه» کور، امروز در برابر چشمان ماست: خشک شدن کامل منابع آب زیرزمینی و مهم تر از آن، فرونشست فزاینده و برگشت ناپذیر دشت ها. زمین، تشنه و بیمار، در حال فروپاشی است و شکاف های عظیم در مزارع، نابودی زیرساخت ها و مرگ تدریجی سرزمین را رقم زده است. ما با دست خود، دانش پایداری را به خاک سپردیم و با حفر تنوره دیو، سرزمین خود را به ورطه ورشکستگی آبی و فروپاشی اکولوژیک کشانده ایم.

۲- آلودگی فراگیر آب، هوا و خاک، زخمی عمیق بر چهره زیست بوم: الگوی «توسعه صنعتی بدون ضابطه» در هرمزگان، زخمی عمیق و چندبعدی بر پیکر زیست بوم این منطقه حساس وارد کرده است. این مدل توسعه که در آن محیط زیست به عنوان یک منبع رایگان و نامحدود برای دفع پسماندها تلقی می شود، یک منظومه به هم پیوسته از تخریب را به وجود آورده است:

سمفونی مرگ در آب های خلیج فارس: آب های ساحلی ارزشمند خلیج فارس، این گهواره حیات دریایی، به بستر بی دفاعی برای ورود مستقیم فاضلاب های شهری و پساب های صنعتی تصفیه نشده تبدیل شده اند. این فاضلاب ها، حامل ترکیبی کشنده از فلزات سنگین، آلاینده های نفتی، میکروپلاستیک ها و سموم شیمیایی، اکوسیستم دریا را مسموم کرده اند.

نتیجه آن، شکل گیری «مناطق مرده» فاقد اکسیژن، مرگ گسترده آبزیان، تخریب صخره های مرجانی و جنگل های حرا و ورود این آلاینده ها به زنجیره غذایی است که هم معیشت صیادان و جامعه محلی را نابود کرده و هم سلامت مصرف کنندگان را مستقیماً تهدید می کند.

هوایی که نفس را می بُرد: در خشکی، مدل «استقرار کلونی وار صنایع آلاینده» یک کابوس دائمی برای سلامت شهروندان خلق کرده است. تجمیع افسارگسیخته پالایشگاه ها، مجتمع های صنعتی انرژی بر و صنایع فولاد در حاشیه شهرهای بزرگی چون بندرعباس، بدون رعایت حریم های زیست محیطی، کانون های بحرانی آلودگی هوا را به وجود آورده است.

انتشار روزانه حجم عظیمی از دی اکسید گوگرد، ذرات معلق مرگبار و ترکیبات آلی فرار، آسمان منطقه را به رنگ خاکستری درآورده و باعث افزایش چشمگیر بیماری های تنفسی، قلبی-عروقی و انواع سرطان ها شده که هزینه انسانی پنهان و سنگین این صنعتی شدن بی ضابطه است.

خاکی که مسموم می شود: این چرخه تخریب با آلودگی خاک تکمیل می شود. نشت مواد نفتی و شیمیایی از تأسیسات فرسوده، دفع غیراصولی زباله های صنعتی و ویژه و بارش باران های اسیدی حاصل از آلودگی هوا، خاک منطقه را به بستری سترون و سمی تبدیل کرده است. این خاک مسموم نه تنها قابلیت کشت و امنیت غذایی منطقه را از بین می برد، بلکه با نفوذ به سفره های زیرزمینی، منابع باقیمانده آب شیرین را نیز آلوده می سازد.

۳- فروپاشی ستون های حیات و اکوسیستم های ساحلی و دریایی: این موج ویرانگر تخریب، به ستون های اصلی حیات و میراث طبیعی منحصربه فرد هرمزگان نیز رحم نکرده و یک فروپاشی زنجیروار را در اکوسیستم های بی همتای آن به راه انداخته است:

صخره های مرجانی؛ شهر های زیر آب، در حال احتضار: این صخره ها که به «جنگل های استوایی دریا» شهرت دارند، تنها یک جاذبه طبیعی نیستند؛ آن ها مهد پرورش و پناهگاه هزاران گونه آبزی و موج شکن های طبیعی هستند که سواحل را از فرسایش و طوفان مصون می دارند. امروز این شهرهای زنده زیر آب، به دلیل گرمایش آب و پدیده سفیدشدگی، آلودگی های نفتی و صنعتی و رسوبات ناشی از ساخت وسازهای ساحلی، در حال تبدیل شدن به گورستان های ساکت و بی رنگ در اعماق خلیج فارس هستند.

جنگل های استراتژیک حرا، سپر دفاعی سبز منطقه: این جنگل های شگفت انگیز که ریشه در آب شور دارند، سپر دفاعی سبز و خط مقدم حفاظت از سواحل در برابر فرسایش و امواج سهمگین هستند. ریشه های درهم تنیده آن ها یک تصفیه خانه طبیعی برای آلاینده ها و مهم ترین زیستگاه تخم ریزی ماهیان و سخت پوستان اقتصادی محسوب می شوند که معیشت جوامع محلی به آن وابسته است.

متأسفانه، توسعه بی رویه سواحل، تغییر کاربری اراضی و ورود پساب های آلوده، این نگهبانان صبور ساحل را با تهدیدی جدی روبه رو کرده است.

تالاب های بین المللی، قلب های تپنده تنوع زیستی: تالاب های هرمزگان که در کنوانسیون های جهانی از جمله رامسر به ثبت رسیده اند، تنها یک پهنه آبی نیستند. آن ها ایستگاه های حیاتی و گلوگاه های استراتژیک در مسیر کوچ میلیون ها پرنده مهاجر و ریه های تنفسی منطقه هستند. خشکاندن این تالاب ها به بهانه توسعه و قطع حقابه های طبیعی آن ها، به معنای خاموش کردن قلب های تپنده ای بوده که حیات در این سرزمین به وجودشان وابسته است.

وقتی پناهگاه، منبع غذا و محل تولیدمثل یک گونه از بین می رود، انقراض آن قطعی است. نابودی این سه اکوسیستم کلیدی، بسیاری از گونه های حیات وحش، از لاک پشت های دریایی و دلفین ها گرفته تا پرندگان نادر را در آستانه انقراض کامل قرار داده است. این ها همه نتیجه مستقیم بادهایی است که طی دهه های گذشته کاشته ایم و اکنون، در قالب یک طوفان ویرانگر زیست محیطی، آن را درو می کنیم.

برگ برنده هرمزگان؛ اقیانوس آبی و «توسعه دریاپایه»

در مقابل این تصویر تاریک، یک فرصت طلایی و یک برگ برنده وجود دارد: دریا. ضرب المثل عربی در بین دریاورزان خلیج فارس وجود دارد که می گوید «همسایه دریا ثروتمند است»؛ این تعبیر نمادین، به بهترین شکل پتانسیل اقتصادی هرمزگان را توصیف می کند.

جایگاه هرمزگان در نقشه ایران و جهان، فراتر از یک استان ساحلی است؛ این استان، دروازه اصلی و نقطه اتصال ایران به اقتصاد جهانی است. موقعیت همجواری آن با تنگه هرمز که نه فقط یک گذرگاه آبی، بلکه شاهرگ حیاتی انرژی جهان و یک نقطه کانونی ژئوپلیتیک است. این اهمیت را بیشتر تفسیر می کند.

عبور بیش از یک پنجم نفت خام و بخش عظیمی از گاز طبیعی مایع جهان از این تنگه، هر تحولی در این منطقه را به موضوعی با پیامدهای مستقیم برای بازارهای جهانی و امنیت انرژی بین المللی تبدیل می کند. این تنگه در طول تاریخ، تنها معبر کالا نبوده، بلکه یک چهارراه تعامل تمدن ها و پل ارتباطی میان ایران، شبه قاره هند، سواحل آفریقا و شبه جزیره عربستان برای تبادل ایده ها، فرهنگ ها و دانش بوده است.

این موقعیت استثنایی، DNA فرهنگی و اقتصادی ساکنان این منطقه را شکل داده است. مردم هرمزگان در طول تاریخ همواره «طلایه داران تجارت دریایی ایران» بوده اند؛ دریانوردانی ماهر که با تکیه بر دانش بومی در کشتی سازی (به ویژه ساخت لنج های اقیانوس پیما) و ناوبری با ستارگان، شبکه های تجاری گسترده ای را مدیریت می کردند. این پیشینه غنی، تمدن های بزرگی را مبتنی بر اقتصاد دریا در این منطقه پدید آورد که مشهورترین آن ها، پادشاهی هرمزشاهان یا «ملوک هرموز» بود.

این حکومت، یک امپراتوری تجاری دریایی بود که از قرن یازدهم تا هفدهم میلادی(پنجم تا یازدهم هجری)، به عنوان «ونیز خلیج فارس» شناخته می شد و ثروت افسانه ای آن، جهانگردانی چون ابن بطوطه و مارکوپولو را شگفت زده کرده بود. این میراث تاریخی و موقعیت ژئواکونومیک، یک سرمایه عظیم و آماده برای تبدیل هرمزگان به یک قطب مدرن لجستیک، تجارت و خدمات دریایی در مقیاس جهانی است.

اقیانوسی از ثروت های بکر و فرصت های مغفول

هرمزگان به تنهایی گنجینه ای از سرمایه های عظیم جغرافیایی و استراتژیک را در خود جای داده که آن را به قلب تپنده و انکارناپذیر ظرفیت دریایی ایران تبدیل کرده است. این دارایی ها عبارتند از:

۲۲۳۸کیلومتر نوار ساحلی: این عدد صرفاً یک طول جغرافیایی نیست، بلکه موزائیکی از سواحل متنوع با کاربری های منحصربه فرد است؛ از سواحل ماسه ای وسیع با پتانسیل بی نظیر برای گردشگری انبوه، تا سواحل صخره ای بکر و خورهای متعددی که هریک زیستگاه طبیعی و اقتصادی ارزشمندی به شمار می روند. این نوار ساحلی که حدود نیمی از سواحل جنوب کشور را تشکیل می دهد، بستری آماده برای سرمایه گذاری های عظیم است.

مجمع الجزایر طلایی ایران: ۱۴جزیره استراتژیک هرمزگان، هریک به مثابه یک پلتفرم مستقل برای توسعه عمل می کنند. از کیش و قشم با ظرفیت های تجاری و گردشگری جهانی، تا جزیره رنگین کمانی هرمز به عنوان یک آزمایشگاه طبیعی برای ژئوتوریسم، هنگام و لارک برای اکوتوریسم و گردشگری بومی و جزایر سه گانه بوموسی، تنب بزرگ و کوچک که علاوه بر اهمیت ژئوپلیتیک، می توانند به قطب های توسعه پایدار و نماد حاکمیت ملی تبدیل شوند.

این پتانسیل عظیم، شکاف تکان دهنده میان واقعیت و ظرفیت را آشکارتر می کند. در حالی که در کشورهای توسعه یافته جهان ۵۰درصد از تولید ناخالص داخلی از اقتصاد دریاپایه تأمین می شود. این سهم در ایران، باوجود این همه موهبت، کمتر از ۲درصد است. این آمار، گواهی بر یک غفلت تاریخی و یک خطای راهبردی است که سبب شده ایران، به عنوان یک ملت دریایی، در عمل مانند یک کشور محصور در خشکی رفتار کند.

این شکاف آماری، حجم عظیم فرصت های اقتصادی از دست رفته را در حوزه هایی نشان می دهد که هریک می توانند به تنهایی موتور محرکه اقتصاد منطقه باشند؛ این فرصت های مغفول، تنها یک اتلاف سرمایه نیست، بلکه نادیده گرفتن مسیری است که می توانست ایران را به یک قدرت اقتصادی پایدار و تأثیرگذار در عرصه جهانی تبدیل کند.

حمل ونقل و خدمات بندری: فراتر از واردات و صادرات، هرمزگان می تواند به هاب لجستیک و ترانشیپمنت منطقه ای تبدیل شود و از موقعیت خود در تنگه هرمز برای ارائه خدمات به کشتی های عبوری و کسب درآمد ارزی بهره ببرد.

شیلات و آبزی پروری: به جای صید سنتی، می توان با توسعه صنایع تبدیلی و فرآوری آبزیان، پرورش ماهی در قفس و تولید محصولات با ارزش افزوده بالا، این حوزه را به یک صنعت صادراتی مدرن تبدیل کرد.

گردشگری چندبعدی: فراتر از گردشگری ساحلی، می توان بر ورزش های آبی، توریسم فرهنگی مبتنی بر تاریخ دریانوردی، اکوتوریسم در جزایر و جنگل های حرا و ژئوتوریسم در قشم و هرمز سرمایه گذاری کرد.

صنایع دریایی و انرژی های نو: توسعه صنایع کشتی سازی و تعمیرات کشتی در کنار سرمایه گذاری در حوزه های آینده نگرانه ای چون انرژی های تجدیدپذیر دریایی (موج و جزر و مد) و بیوتکنولوژی دریایی، می تواند این استان را به قطب فناوری های نوین دریایی بدل کند.

حکمرانی دوپاره و اختیارات توخالی؛ چرا پتانسیل

 اقتصادی محقق نمی شود؟

پل میان پتانسیل عظیم اقتصادی و واقعیت بحرانی هرمزگان، در یک نقطه شکسته است: ضعف ساختاری و بنیادین در نظام حکمرانی. استاندار و مجموعه مدیریتی استان، در عمل به «میزبانی ناتوان» شبیه هستند که بر مهم ترین و قدرتمندترین مهمانان خود هیچ اختیار و نظارتی ندارند.

این «حکمرانی دوپاره» باعث شده است که بازیگران اصلی اقتصاد منطقه( مناطق آزاد و ویژه، صنایع بزرگ و بنگاه های اقتصادی ملی)، نه در برابر مردم و دولت محلی(استانداری)، بلکه تنها در برابر مقامات ساکن پایتخت سیاسی کشور و دولت مرکزی پاسخگو باشند. این معضل در دو حوزه کلیدی نمایان است:

۱-صنایع ملی؛ استخراج گران منابع بدون مسئولیت محلی

ابرپروژه ها و صنایع بزرگ ملی مانند فولاد، آلومینیوم، پالایشگاه ها و مجتمع های پتروشیمی، به عنوان غول های اقتصادی در خاک هرمزگان مستقر شده اند. این صنایع از زیرساخت های حیاتی استان (آب، برق، زمین)، نیروی کار آن و مهم تر از همه، از «ظرفیت زیست محیطی» آن برای دفع آلاینده ها استفاده می کنند.

بااین حال، دفاتر مرکزی، حساب های بانکی و مراکز تصمیم گیری آن ها در پایتخت متمرکز است و مالیات و عوارض اصلی خود را به مرکز پرداخت می کنند. در این چرخه معیوب، تمام منافع اقتصادی به خارج از استان صادر می شود و تنها هزینه های ویرانگر زیست محیطی و اجتماعی (مانند بیماری، تخریب منابع و فشار بر زیرساخت ها) برای مردم جامعه محلی باقی می ماند.

۲-مناطق آزاد؛ دولت های خودمختار یا جزایر منزوی

ناکارآمدی این سیستم در مقایسه با الگوهای موفق جهانی آشکارتر می شود. شِنزِن (Shenzhen) در چین از یک روستای ساحلی به یک ابرشهر جهانی فناوری تبدیل شد، زیرا دولت مرکزی به آن اختیارات واقعی، استقلال در سیاست گذاری و مأموریتی روشن برای تولید، صادرات و جذب سرمایه گذاری خارجی داد. در مقابل، مناطق آزاد کیش و قشم، باوجود گذشت دهه ها، هرگز نتوانسته اند به چنین جایگاهی دست یابند.

آن ها بیشتر به «دروازه هایی برای واردات کالاهای مصرفی» و جزایری منزوی با مدیریت انتصابی از پایتخت تبدیل شده اند که ارتباطی ارگانیک با برنامه توسعه استان ندارند. این مدل نشان می دهد که مشکل نه در ایده «منطقه آزاد یا ویژه»، بلکه در شیوه مدیریت، فقدان اختیارات واقعی و عدم الزام آن ها به ایفای نقش به عنوان موتور محرکه توسعه منطقه ای است.

این ساختار معیوب، یک بی عدالتی آشکار و یک پارادوکس تلخ را به وجود آورده است: ثروت انبوه در کنار فقر و محرومیت. در استانی که میزبان سودآورترین صنایع کشور است، بسیاری از شهرها و روستاها از زیرساخت های اولیه محروم اند. این شکاف عمیق، ریشه در ساختار حکمرانی دارد که قدرت را متمرکز کرده و مناطق را از حق طبیعی خود برای بهره مندی از منابع و ثروت هایشان محروم می سازد.

پیوند اقتصاد و محیط زیست با الگوبرداری از بهترین ها؛ راهکار درست این است!

برای عبور از این بن بست، باید به سمت اجرای طرح های جاه طلبانه و تحول آفرین حرکت کرد و از مدل های موفق جهانی الهام گرفت:

الف) ایجاد «صندوق توسعه سواحل و جزایر» با پشتوانه قانونی؛ از جبران خسارت تا سرمایه گذاری برای آینده

مهم ترین و عملیاتی ترین گام برای شکستن چرخه معیوب «توسعه به قیمت تخریب»، تعریف یک سازوکار مالی قدرتمند و مستقل است که براساس اصل جهانی «آلاینده پرداخت می کند» (Polluter Pays Principle) عمل کند. برای این منظور، باید با تصویب فوری مجلس شورای اسلامی، «صندوق توسعه سواحل و جزایر خلیج فارس و مکران» به عنوان یک نهاد حقوقی مستقل و به مرکزیت هرمزگان ایجاد شود.

این صندوق، ابزاری برای تحقق عدالت زیست محیطی و پیوند زدن سرنوشت صنایع به سرنوشت منطقه خواهد بود. ایجاد چنین صندوقی، یک تغییر پارادایم استراتژیک است که «هزینه های تحمیلی» ناشی از صنعتی شدن را به «سرمایه ای برای بازآفرینی و شکوفایی» همان منطقه تبدیل می کند و برای اولین بار، رشد اقتصادی را با سلامت زیست محیطی و عدالت اجتماعی همسو می سازد. منابع این صندوق باید به صورت شفاف، الزام آور و غیرقابل تخفیف از طریق قانون تأمین شود. این منابع از دو محل اصلی حاصل می شوند:

۱. اختصاص درصد مشخصی از درآمد ناخالص یا وضع عوارض بر تولید از کلیه صنایع ملی و ابرپروژه های مستقر در نوار ساحلی، از جمله پالایشگاه ها، مجتمع های فولادی، آلومینیوم، پتروشیمی و صنایع کشتی سازی. این سازوکار، هزینه های زیست محیطی و اجتماعی را که این صنایع به منطقه تحمیل می کنند، «درونی سازی» کرده و آن ها را از مستأجران بی تفاوت به سهامداران مسئولیت پذیر در آینده منطقه تبدیل می کند.

۲. تخصیص درصدی از درآمدهای گمرکی و تجاری ۹منطقه آزاد و ویژه اقتصادی مستقر در استان، تا این مناطق نیز نقش واقعی خود را به عنوان موتور محرکه توسعه منطقه ای ایفا کنند.

مأموریت و حوزه های سرمایه گذاری: منابع این صندوق باید تحت نظارت یک هیات امنای متخصص و با مشارکت نمایندگان جامعه محلی، صرفاً در حوزه های زیر هزینه شود:

• بازسازی و احیای زیست بوم های تخریب شده: سرمایه گذاری مستقیم برای احیای جنگل های حرا، بازگشت صخره های مرجانی و پاکسازی سواحل و دریا.

• ایجاد زیرساخت های سبز: ساخت تصفیه خانه های مدرن فاضلاب شهری و صنعتی و سیستم های نوین مدیریت پسماند برای پایان دادن به ورود آلودگی به دریا.

• ارتقای زیرساخت های رفاهی و اجتماعی: سرمایه گذاری در ساخت بیمارستان، مدرسه، فضاهای فرهنگی و ورزشی و بهبود کیفیت زندگی در شهرهای ساحلی و جزایر.

• حمایت از اقتصاد پایدار محلی: ارائه تسهیلات برای کسب وکارهای کوچک و متوسط در حوزه هایی چون گردشگری بوم گردی، صنایع دستی، و آبزی پروری مدرن و پایدار.

ب) اصلاح فوری قوانین مالیاتی: پایان دادن به بی عدالتی و توانمندسازی دولت محلی

در کنار ایجاد صندوق توسعه، اصلاح فوری و ساختاری قوانین مالیاتی، گامی حیاتی برای پایان دادن به «بی عدالتی مالیاتی» و توانمندسازی واقعی دولت محلی است. نظام مالیاتی کنونی که میراث یک تفکر تمرکزگرای شدید است، یک پارادوکس ویرانگر را به وجود آورده است: استان هرمزگان میزبان تولید ثروت است، اما به دلیل قوانین معیوب، یک دریافت کننده فقیر باقی مانده است.

مشکل اصلی این است که محل پرداخت مالیات شرکت های بزرگ، «محل ثبت دفتر مرکزی» آن ها (که عمدتاً تهران است) تعریف شده، نه «محل واقعی فعالیت اقتصادی و تولیدی». در نتیجه، غول های صنعتی که بیشترین فشار را بر زیرساخت ها و محیط زیست هرمزگان وارد می کنند، مالیات مستقیم و ارزش افزوده خود را صدها کیلومتر دورتر، به خزانه مرکزی واریز می کنند.

همچنین مناطق آزاد تحت لوای «معافیت های مالیاتی گسترده»، به جزایری اقتصادی تبدیل شده اند که درآمدهای خود را عمدتاً در داخل سازمان خود هزینه کرده و ارتباط مالی معناداری با سرزمین اصلی و استان میزبان ندارند. راهکار چیست؟ تمرکززدایی مالی و تعریف حق استان راهکار، یک اصلاح قانونی روشن و قاطع

 است:

• تغییر مبنای پرداخت مالیات: قانون باید به صراحت تغییر کند تا محل پرداخت مالیات شرکت ها، محل استقرار فیزیکی و کانون اصلی فعالیت تولیدی آن ها تعیین شود.

• واریز مستقیم به خزانه محلی: باید سازوکاری تعریف شود که بر اساس آن، بخش مشخصی از مالیات مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده این شرکت ها و همچنین بخشی از درآمدهای گمرکی مناطق آزاد، پیش از واریز به خزانه ملی، مستقیماً به حساب خزانه دولت محلی (استانداری) واریز شود.

پیامدهای تحول آفرین: این اصلاح به ظاهر فنی، پیامدهای راهبردی عمیقی به دنبال خواهد داشت. دولت محلی برای اولین بار به درآمدی پایدار و قابل پیش بینی دست می یابد و از یک مدیر منفعل و منتظر بودجه از مرکز، به یک کنشگر فعال و برنامه ریز برای توسعه تبدیل می شود.

این منابع مالی می تواند مستقیماً صرف بهبود زیرساخت های شهری و روستایی، ارتقای خدمات بهداشتی و آموزشی و ایجاد رفاه ملموس برای شهروندان شود. این اقدام، یک قرارداد اجتماعی جدید میان صنایع، دولت محلی و مردم ایجاد می کند که در آن، بنگاه های اقتصادی به عنوان شرکای مسئولیت پذیر در توسعه منطقه دیده می شوند، نه بهره برداران بیگانه. این همان مسیری است که توسعه پایدار و عادلانه را ممکن می سازد؛ جایی که ثمره فعالیت اقتصادی، ریشه هایی را که از آن روییده است، تغذیه و تقویت می کند. 

ج) تغییر نگاه از روزمرگی به جاه طلبی جهانی: درس هایی از رقبای پیشرو 

شاید بزرگ ترین مانع در مسیر توسعه هرمزگان، نه کمبود بودجه و منابع، بلکه حاکمیت یک «ذهنیت روزمرگ» در عرصه مدیریت و سیاست گذاری باشد. این ذهنیت که بر «حفظ وضع موجود» به جای «خلق آینده» تمرکز دارد، خود را در قالب پروژه های کوچک مقیاس، پراکنده و فاقد چشم انداز کلان نشان می دهد.

در مقابل، مقایسه وضعیت شهرهای ساحلی ما با رقبای منطقه ای، یک تفاوت بنیادین را آشکار می کند: آن ها ثروت خود را صرف تحقق رویاهای بزرگ و خلق برندهای جهانی کردند، در حالی که ما درگیر راه حل های موقت و مُسکّن وار شدیم. برای شکستن این بن بست، باید از این الگوهای موفق درس گرفت:

• درس اول از امارات (دبی): خلق یک اکوسیستم یکپارچه. دبی به داشتن یک بندر ساده اکتفا نکرد. رهبران آن فهمیدند که برای تبدیل شدن به یک قطب جهانی، باید یک اکوسیستم کامل و یکپارچه از زیرساخت ها و خدمات را خلق کنند.

آن ها درآمدهای خود را به صورت استراتژیک صرف خلق نمادهای جهانی کردند که هریک، دیگری را تقویت می کرد: بندر جبل علی به عنوان یکی از کارآمدترین بنادر لجستیکی جهان، در کنار فرودگاه بین المللی دبی، خط هوایی امارات، مرکز مالی بین المللی و قطب های گردشگری مانند نخل جمیرا و دبی مارینا، همگی با هم کار کردند تا دبی را به یک برند بی رقیب و یک مرکز تجارت، لجستیک و توریسم جهانی تبدیل کنند.

• درس دوم از عربستان سعودی: جسارت برای جهش به آینده. چشم اندازهای آینده نگرانه این کشور مانند شهر نئوم و پروژه گردشگری لوکس و پایدار دریای سرخ فراتر از پروژه های عمرانی صرف هستند. این ها تلاشی جسورانه برای جهش از یک اقتصاد نفتی به یک اقتصاد دانش بنیان، فناورانه و پایدار هستند. عربستان سعودی نشان می دهد که جاه طلبی در توسعه ساحلی هیچ مرزی نمی شناسد و می توان از ثروت منابع طبیعی برای خریدن و ساختن یک آینده کاملاً متفاوت استفاده کرد، نه فقط مدیریت امروز.

• درس سوم از سنگاپور: مدیریت هوشمند، ارزشمندترین سرمایه. شاید بهترین و آموزنده ترین الگو برای ما، سنگاپور باشد؛ جزیره ای کوچک، پرجمعیت و بدون هیچ گونه منابع طبیعی. سنگاپور موفقیت خود را نه بر اساس منابع خام، بلکه بر ستون های حکمرانی هوشمند، حاکمیت قاطع قانون، سرمایه گذاری بی وقفه روی سرمایه انسانی و وسواس در کارایی و کیفیت بنا نهاد. این کشور با تمرکز استراتژیک بر بندر و خدمات مالی و دریایی، ثابت کرد که «مدیریت» خود ارزشمندترین منبع است و جغرافیا سرنوشت نیست، بلکه این مدیریت کارآمد است که سرنوشت را می سازد.

این مثال ها برای تحسین همسایگان و حسرت برای وطن نیستند؛ بلکه الگوگیری از این درس های آموختنی توسعه پایدار، هم یک نقشه راه و هم یک آینه عبرت هستند. آن ها ثابت می کنند که تنها مانع واقعی بر سر راه تبدیل شدن هرمزگان به یک قطب توسعه جهانی، نه کمبود پتانسیل، بلکه فقدان جسارت، تخیل و بلندپروازی در عرصه مدیریت است.

هرمزگان بر سر دوراهی؛ از قربانی توسعه تا پرچمدار پیشرفت

هرمزگان امروز بر سر یک تقاطع سرنوشت ساز و تاریخی ایستاده است؛ یک انتخاب روشن میان دو آینده کاملاً متفاوت. ادامه مسیر فعلی که بر پایه حکمرانی متمرکز، توسعه شتابزده و نادیده گرفتن محیط زیست استوار است، بی تردید به تشدید بحران زیست محیطی، فرسایش کامل سرمایه های طبیعی و انسانی، و از دست رفتن قطعی فرصت های طلایی اقتصادی منجر خواهد شد و این استان را به نماد یک تراژدی مدیریتی تبدیل خواهد کرد.

اما راه دوم، مسیر یک تغییر پارادایم جسورانه و بنیادین است؛ راهی برای آشتی دادن اقتصاد و محیط زیست و تبدیل این استان به یک روایت پیشرفت و الگویی برای موفقیت ملی. این تحول بزرگ نیازمند سه تغییر راهبردی در حوزه مدیریت کلان استان است:

۱. تغییر در حکمرانی: گذار از مدیریت متمرکز و بی اختیار به یک حکمرانی محلی مقتدر، پاسخگو و برخوردار از اختیارات واقعی.

۲. تغییر در نظام مالی: گذار از اقتصاد استخراجی به یک نظام مالی عادلانه که در آن، ثروت حاصل از منابع منطقه، از طریق سازوکارهایی چون «صندوق توسعه» و «اصلاحات مالیاتی»، مستقیماً در خود منطقه سرمایه گذاری می شود.

۳. تغییر در نگاه و بینش: گذار از ذهنیت «روزمرگی و مدیریت بحران» به «جاه طلبی جهانی و آینده سازی»، با الهام از جسارت رقبای منطقه ای و هوشمندی قدرت های دریایی جهان.

مسیر پیش رو یک رویای دست نیافتنی نیست. با ایجاد یک ساختار حکمرانی قدرتمند و تأمین مالی هوشمند، می توان هرمزگان را نه تنها از بحران کنونی نجات داد، بلکه آن را به الگویی درخشان، قابل تکثیر و الهام بخش از توسعه دریاپایه و متوازن برای تمام استان های ایران تبدیل کرد.

چشم انداز نهایی باید این باشد که هرمزگان از جایگاه «قربانی توسعه ناپایدار» به جایگاه «پرچمدار توسعه پایدار ایرانی» و نگین درخشان خلیج فارس ارتقا یابد؛ قطبی که بتواند با بهترین های منطقه رقابت کند و ثابت نماید که می توان با تکیه بر مدیریت هوشمند، فرهنگ غنی و عدالت محوری، به شکوفایی اقتصادی و پایداری زیست محیطی به صورت همزمان دست یافت. آینده هرمزگان، گواه انتخابی خواهد بود که ما امروز می کنیم: یک داستان عبرت آموز از فرصت های بربادرفته، یا یک حماسه افتخارآمیز از توسعه دریامحور و رهبری

بلاگ خبری مکران آریا دریا

منبع خبر

برچسب ها: اقتصاد دریامحورتوسعه دریایی
اشتراک گذاری1توئیت3
پست قبلی

قابلیت اطمینان خطوط کشتیرانی جهانی در ژوئن ۲۰۲۵ به ۶۷.۴ درصد رسید

پست‌ بعدی

اختصاص ۲۳۵ میلیارد تومان برای جبران خسارت حادثه شهیدرجایی

مرتبط پست ها

اهداف هند از سرمایه‌گذاری ۲۰ میلیارد دلاری در اقتصاد دریایی
اخبار

اهداف هند از سرمایه‌گذاری ۲۰ میلیارد دلاری در اقتصاد دریایی

13 مرداد 1404
رنج نامه کارگران بندر؛از فقر به فاجعه !
اخبار

اختصاص ۲۳۵ میلیارد تومان برای جبران خسارت حادثه شهیدرجایی

13 مرداد 1404
قابلیت اطمینان خطوط کشتیرانی جهانی در ژوئن ۲۰۲۵ به ۶۷.۴ درصد رسید
اخبار

قابلیت اطمینان خطوط کشتیرانی جهانی در ژوئن ۲۰۲۵ به ۶۷.۴ درصد رسید

13 مرداد 1404
بندر روتردام برای جنگ احتمالی با روسیه آماده می‌ شود
اخبار

حمل ونقل کانتینری همچنان در رکود

13 مرداد 1404
هرج‌ومرج در بازار‌ها با اعمال تعرفه‌های سنگین و جاه‌طلبانه ترامپ بر کشور‌ها
اخبار

هرج‌ومرج در بازار‌ها با اعمال تعرفه‌های سنگین و جاه‌طلبانه ترامپ بر کشور‌ها

13 مرداد 1404
راه اندازی کریدور حمل و نقل بین المللی دریای خزر دریای سیاه؛ به زودی
اخبار

کانال خزر سیاه سرمایه گذاری در کریدور زنگزور را بی ارزش می کند/ افزایش مراوده بین دریای خزر و اقیانوس هند از طریق ایران

12 مرداد 1404
پست‌ بعدی
رنج نامه کارگران بندر؛از فقر به فاجعه !

اختصاص ۲۳۵ میلیارد تومان برای جبران خسارت حادثه شهیدرجایی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توصیه شده

ناوگان متروی تهران پاسخگوی نیاز جمعیت نیست

ناوگان متروی تهران پاسخگوی نیاز جمعیت نیست

2 سال پیش
◄ نگاه به آموزش در ادارات باید ساختارمند باشد/ توجه به سلامت روان در کنار تخصص و تجربه

◄ نگاه به آموزش در ادارات باید ساختارمند باشد/ توجه به سلامت روان در کنار تخصص و تجربه

12 ماه پیش
  • همکاری با مکران
  • درخواست حذف مقاله
  • قوانین مقررات
  • راه‌های ارتباطی
  • رزومه مکران

تمامی حقوق برای مکران محفوظ است

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • همه مقالات
  • حمل‌و‌نقل
    • حمل دریایی
    • حمل زمینی
    • حمل هوایی
  • تجارت
    • صادرات
    • واردات
  • اخبار
  • اقتصاد

تمامی حقوق برای مکران محفوظ است

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم