مانا- تحول ژئوپلیتیکی چین در عرصه دریایی از مرحله دیپلماسی زیرساختی به دیپلماسی فناورانه نشاندهنده شکلگیری نوع جدیدی از قدرت دریایی است که در آن فناوری، داده و بنادر هوشمند جایگزین ابزارهای سنتی قدرت نظامی شده و ابزار اصلی نفوذ و رقابت ژئوپلیتیکی چین در دریاها را تشکیل میدهند.
چین در دیپلماسی زیرساختی دریایی با ایجاد و تجهیز بنادر، خطوط کشتیرانی، مناطق آزاد تجاری و پایگاههای لجستیکی در مسیرهای استراتژیک، نفوذ اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خود را در آبراههای کلیدی جهان گسترش میدهد. چنانچه سرمایهگذاری چین در بنادر گوادر، پیرائوس و جیبوتی نهتنها جنبه اقتصادی دارد، بلکه بخشی از استراتژی کنترل مسیرهای تجاری و امنیت دریایی است.
قابل ذکر آن که دیپلماسی زیرساختی دریایی به سیاستی اشاره دارد که در آن از سرمایهگذاری، ساخت و مدیریت زیرساختهای بندری و کشتیرانی در سایر کشورها بهعنوان ابزار نفوذ ژئوپلیتیکی استفاده میکند. به بیان دیگر دیپلماسی زیرساختی دریایی به معنای استفاده از بنادر و پروژههای حملونقل دریایی بهعنوان ابزار قدرت نرم و نفوذ پایدار در جغرافیای جهانی دریاها است.
چین در دهه اخیر با اتخاذ رویکردی نوین از طریق توسعه بنادر هوشمند و بهرهگیری از فناوریهای اتوماسیون، اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی توانسته جابهجایی بار و مدیریت زیرساختهای دریایی را بهینهسازی کند. همچنین با تحلیل دادههای رصد کشتیها، مسیرهای حملونقل و فعالیتهای موسوم به منطقه خاکستری دریایی حضور خود را در آبهای استراتژیک بدون نمایش مستقیم نیروی نظامی تقویت نماید.
چین در چارچوب دیپلماسی فناورانه دریایی مجموعهای از ابزارهای دیجیتال پیشرفته را با هدف هوشمندسازی بنادر، نظارت دادهمحور بر دریاها و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی از طریق زیرساخت نرم به کار گرفته که عبارتند از:
–فناوریها که شامل اینترنت اشیاء (IoT) برای رصد حرکت کشتیها و بارها، هوش مصنوعی (AI) برای پیشبینی ترافیک دریایی و بهینهسازی عملیات بندری، رباتیک و اتوماسیون برای تخلیه و بارگیری دقیق و سریع، بلاکچین (blockchain) برای ثبت شفاف تراکنشهای لجستیکی و شبکههای ماهوارهای و سنسورهای دریایی برای پایش محیط و امنیت مسیرها است. بندر نینگبو-ژوشان که در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱.۳ میلیارد تن بار را جابهجا کرده، نمونه بارزی از چگونگی تلاقی فناوری و مهندسی ساخت و ساز در چین است و برنامهریزی هوشمند در این بندر و جرثقیلهای خودرانِ بارگیری بهرهوری عملیاتی را تا حدود ۳۰ درصد بهبود بخشیدهاند.
–دادهها که به دادههای عظیم دریایی (Maritime Big Data) مانند اطلاعات سیستم شناسایی خودکار کشتیها (AIS)، دادههای هواشناسی و جریانات اقیانوسی، زمان ورود و خروج کشتیها، حجم بار و تحلیل مسیرهای تجاری اشاره دارد. چین با جمع آوری، ذخیره و تحلیل این دادهها الگوهای ترافیک دریایی وابستگی تجاری کشورها و نقاط ضعف رقبا را شناسایی میکند. بنادر چین از تجزیه و تحلیلهای آنی و الگوریتمهای پیشبینی کننده برای متعادل کردن ترافیک کشتیها، خودکارسازی عملیات ورودی و خروجی و تسهیل بخشی در عملیات ترخیص گمرکی استفاده میکنند. طبق اعلام وزارت حملونقل چین، این کشور اکنون مدیریت ۹ بندر از ۱۰ بندر شلوغ جهان را در اختیار دارد و تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۷ میلیارد تن بار و ۳۳۰ میلیون (TEU) را جابهجا کرده است.
–بندر هوشمند (Smart Port) مفهومی است که در آن تمام عملیات بندری از پهلوگیری و تخلیه تا گمرک و حملونقل زمینی بهصورت یکپارچه، دیجیتال و خودکار انجام میشود. در چنین بنادری ترکیبی از حسگرها که حرکت کالاها را رصد میکنند، سامانههای هوش مصنوعی و دادههای بلادرنگ که برنامههای بهینه جابهجایی بار را پیشبینی میکنند و جرثقیلهای خودکار که کشتیها را با دقت بارگیری و تخلیه میکنند، موجب میشوند تا با کاهش ازدحام کالا و به حداقل رساندن تأخیرها استفاده بهتر از زیرساختهای بندری تضمین شود.
زیرساختهای خودکار بندری چین نمونهای برجسته از تحول دیجیتال در صنعت دریایی است چنانچه بندر آبهای عمیق یانگشان در شانگهای، یکی از بزرگترین ترمینالهای خودکار جهان است که دارای بیش از ۱۳۰ وسیله نقلیه هدایتشونده بدون سرنشین (AGV) و جرثقیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی است که قادر به بارگیری و تخلیه کشتیهای کانتینری عظیم به صورت شبانهروزی هستند. این تأسیسات، هوش مصنوعی، اتصال G5 و دوقلوهای دیجیتال (Digital Twin) را برای نظارت و بهینهسازی هر مرحله از جابهجایی بار ادغام میکنند.
بنادر چین از جمله شانگهای، نینگبو-ژوشان و چینگدائو از مراکز لجستیک سنتی به اکوسیستمهای تجاری هوشمند و یکپارچه تبدیل شده و با ادغام اتوماسیون پیشرفته، دیجیتالی شدن و ساخت و ساز پایدار دوران جدیدی از زیرساختهای هوشمند را هدایت میکنند.
ترکیب این فناوریها و دادهها و اتصال بنادر و مسیرهای دریایی به شبکههای هوشمند، بهرهوری اقتصادی افزایش یافته و این امکان فراهم میآید تا چین بدون رویارویی نظامی مستقیم، نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در آبراههای جهانی گسترش دهد.
پیامدهای ژئواکونومیک: تولید هوشمند و زنجیرههای تأمین جدید
در پیوند با بنادر دیجیتال، چین مفهوم تولید هوشمند (Smart Manufacturing) را نیز گسترش داده است. کارخانههای هوشمند و مناطق صنعتی نزدیک بنادر با دادههای لحظهای از مسیرهای حملونقل تغذیه میشوند و تولید را متناسب با ظرفیت لجستیکی تنظیم میکنند. چین در کنار بنادر دیجیتال، مفهوم تولید هوشمند را به محور زنجیره تأمین جهانی تبدیل کرده است. این پیوند میان صنعت و دریا مرزهای جغرافیایی تولید جهانی را جابهجا کرده است و دیگر کالاها الزاماً در شرق تولید و یا در غرب مصرف نمیشوند بلکه در امتداد شبکهای از بنادر و مراکز صنعتی بههمپیوسته تولید، مونتاژ و توزیع میگردند. چین در این مدل نهتنها تولیدکننده، بلکه تنظیمکننده ریتم و آهنگ تجارت جهانی است این در حالی است که ایالات متحده و متحدانش هنوز درگیر بازسازی زنجیرههای تأمین خود برای کاهش وابستگی به چین هستند و به این ترتیب دیپلماسی فناورانه پکن عملاً به سلاح ژئواکونومیک جدیدی در رقابت با واشنگتن تبدیل شده است.
با این وصف چین قدرتی است که بهجای تسلط بر قلمروهای سرزمینی، بر جریانها (Flows) مانند جریان کالا، انرژی و اطلاعات حاکم شده است. از این منظر راه ابریشم دریایی چین را میتوان نسخه دیجیتال رقابت هژمونیک میان واشنگتن و پکن دانست که در آن آمریکا در پی حفظ آزادی دریانوردی از طریق برتری نظامی است در حالی که چین میکوشد با برتری فناورانه، قواعد جدید بازی را تعریف کند.
افزون بر این بسیاری از بنادر و زیرساختهای تحت مالکیت یا مشارکت چین ماهیتی دوکارکردی دارند که در ظاهر برای تجارت و لجستیک ساخته شدهاند، اما قابلیت استفاده امنیتی یا نظامی نیز دارند. فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، سامانههای موقعیتیابی و ناوبری ماهوارهای (Beidou) و تحلیل دادههای بلادرنگ، بنادر چین را به شبکههایی خودکار و بههمپیوسته بدل کردهاند و در چنین ساختاری جریان کالا، انرژی و اطلاعات بهصورت همزمان مدیریت میشود. این فرآیند بدان معناست که کنترل زیرساختها برابر با کنترل تجارت بوده و بهتبع آن، کنترل تجارت میتواند منجربه نفوذ ژئوپلیتیکی شود.
پیامدهای ژئوپلیتیکی: از ناوگان تا داده
قدرت در دریاها دیگر فقط به دارا بودن ناو جنگی یا پایگاه نظامی وابسته نیست و در عصر بنادر هوشمند، قدرت دریایی فناورانه به توانایی مدیریت داده، مسیر و زمان تبدیل شده است. هر بندر عضو شبکه راه ابریشم دریایی، یک گره اطلاعاتی و ژئوپلیتیکی است که تصمیمهای تجاری و حتی سیاسی از طریق آن هدایت میشوند.
این تحول تعادل سنتی قدرت دریایی میان غرب و شرق را دگرگون کرده است به ویژه در شرایطی که ایالات متحده همچنان بر حضور نظامی برای حفظ نفوذ خود تأکید دارد، چین با اتکا بر زیرساخت هوشمند و استانداردهای فناورانه، نفوذی آرام، اما عمیق ایجاد کرده است که بدون نیاز به درگیری نظامی، سلطه را در عمل برقرار میکند.
در حالی که آمریکا با استقرار ناوهای هواپیمابر و پایگاههای دریایی در اقیانوس هند و آرام میکوشد توازن نظامی را حفظ کند، چین با زیرساخت هوشمند، سامانههای نظارت دیجیتال و شبکههای بندری بینقارهای همان هدف را از مسیر دیگری دنبال میکند. از دیدگاه ژئوپلیتیکی، دیپلماسی فناورانه دریایی چین ابزاری نوین برای گسترش نفوذ و رقابت با ایالات متحده است. چین با اتکا به فناوریهای پیشرفته ضمن افزایش بهرهوری اقتصادی و کاهش هزینههای حملونقل، کنترل و نظارت دادهمحور بر مسیرهای تجاری جهانی را ممکن میسازد. این تحول چین را قادر کرده است تا بدون نمایش آشکار نیروی نظامی، حضور مؤثر و پایدار خود را در آبراههای استراتژیک از دریای چین جنوبی تا اقیانوس هند تثبیت کند. علاوه بر آن سرمایهگذاری در بنادر خارجی با کارکرد دوگانه تجاری و امنیتی به چین اجازه داده نفوذ خود را در مناطق کلیدی جهان از آفریقا تا مدیترانه گسترش دهد و توازن قدرت دریایی را به سود خود تغییر دهد. بدینسان چین توانسته شکل جدیدی از رقابت ژئوپلیتیکی را رقم زند که در آن قدرت نرم فناورانه جایگزین نمایش سختافزاری نظامی شده و نقش تعیینکنندهای در نظم دریایی قرن بیستویکم ایفا مینماید.
قابلیتهای دریایی و نوسازی زیرساختهای دریایی، چین را قادر ساخته تا قدرت دریایی خود را به طور قابل توجهی افزایش داده و دامنه نفوذ خود را فراتر از آبهای ساحلی گسترش دهد. بنادر چبن در این مسیر جدید صرفاً محل پهلوگیری کشتیها نیستد، بلکه گرهای دادهمحور در زنجیره جهانی تجارت خواهند بود. در مقابل، ایالات متحده هنوز بر مدل سنتی قدرت دریایی یعنی برتری نظامی، کنترل خطوط کشتیرانی مانند مسیرهای حیاتی مالاکا و تایوان و ائتلافهای امنیتی به طور مثال با ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و استرالیا تکیه دارد.
در مجموع هفتمین مجمع شیامن را میتوان نقطه تثبیت استراتژی جدید چین برای ترکیب بنادر هوشمند، تولید دیجیتال و لجستیک سبز بهعنوان ابزاری برای بازنویسی نظم تجارت جهانی دانست. در این نظم نوین، داده جایگزین ناوگان و زیرساخت هوشمند جایگزین نیروی نظامی میشود و بدین ترتیب دیپلماسی فناورانه دریایی چین نشان میدهد که قدرت در قرن بیستویکم دیگر در تصرف قلمرو نبوده بلکه در کنترل شبکههایی است که جهان را بههم پیوند میدهند. این دیپلماسی نهتنها پاسخی به نیازهای اقتصادی، بلکه ابزاری برای بهچالشکشیدن هژمونی دریایی ایالات متحده است.
شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بینالملل
بلاگ خبری مکران آریا دریا








