به گزارش گروه بینالملل مانا، در حالیکه ترامپ موضوع اصلی تعرفهها را یک موضوع مالی میبیند، چین آن را به عنوان یک موضوع ثبات اساسی تلقی میکند، به این معنی که دیدگاههای سیاسی بین این دو متفاوت است. حفظ ثبات اجتماعی یک موضوع کلیدی برای پکن است. چین ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت دارد و نرخ بیکاری در سال ۲۰۲۴ میلادی تنها ۵.۱ درصد بود. چین باید ثبات اجتماعی داشته باشد و این به معنای گسترش تجارت نیز هست. اگر مسائلی اتفاق بیفتد که این امر را مختل کند، چین باید راه حلی بیابد. اگر بازاری به بزرگی ایالات متحده بیثبات باشد مانند سال ۲۰۱۸ که ترامپ جنگ تعرفهای را علیه چین به راه انداخت، پس پکن باید راه حلهایی برای این موضوع پیدا کند. زیرا تولیدکنندگان باید بازارهای باثباتی داشته باشند تا روند خود را پیشبینی کنند.
محور کارهایی که چین میتواند انجام دهد در واقع از تجربه اخیر روسیه سرچشمه میگیرد. سه سال پیش اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری روسیه بود. امروزه اتحادیه اروپا در میان پنج شریک تجاری برتر روسیه قرار ندارد، زیرا تجارت با سایر کشورها جایگزین آن شده است. هرچند که روسیه در ابتدا با مشکلاتی در زنجیرۀ تامین مواجه شد. همین وضعیت در مورد چین و ایالات متحده نیز صدق میکند. تجارت دوجانبه در سال گذشته ۶۸۸.۳ میلیارد دلار بود که ۵۲۴.۷ میلیارد دلار آن صادرات چین بود.
با این حال، مجموع کل صادرات غیر از ایالات متحده که چین در سال گذشته به سایر نقاط جهان صادر کرد، به بیش از ۳ تریلیون دلار میرسد. اگر چین صادرات خود را ۸.۵ درصد در سال به تمام بازارهای غیرآمریکایی افزایش دهد، از نظر تئوری تنها ظرف دو سال مجموع حجم صادرات به ایالات متحده را جذب خواهد کرد. البته در این راستا اولویتهایی وجود دارد، صادرات چین به بلوک آسه آن در سال گذشته ۱۲ درصد افزایش یافت و همچنین در آمریکای لاتین، آفریقا و روسیه نیز دستاوردهای قابل توجهی داشت. در این میان، تجارت چین و بریکس به تنهایی اکنون بیش از یک تریلیون دلار در سال ارزش دارد.
در حالیکه دستیابی به یک چارچوب زمانی دوساله احتمالاً دشوار باشد، یک بازه زمانی سه/چهارساله بیشتر در دسترس است. تصور اینکه تجارت چین و آمریکا نزدیک به صفر باشد دشوار است. با این حال، با تنظیم مجدد مکانیسم تجارت خارج کشور، چین میتواند به اهداف خود دست یابد.
از این گذشته، چین حدود ۱.۷۵ تریلیون دلار در طرح کمربند و جاده خود سرمایهگذاری کرده که به طور خاص برای ایمنسازی و رفع مشکلات زنجیرۀ تامین آینده طراحی شده است. بسیاری از آنها اکنون عملیاتی شدهاند و میتوان از آنها برای تغییر مسیر صادرات ایالات متحده به بازارهای جایگزین استفاده کرد. مهم این است که ابتکار کمربند و جاده چین هرگز به ایالات متحده گسترش نیافته و اتحادیه اروپا با آن مخالفت کرد.
رشد اقتصادی آمریکا در سال جاری حدود ۱.۷ درصد برآورد شده است. حتی ممکن است با توجه به ماجراجوییهای تعرفهای ترامپ کاهش یابد. اما چین پنج درصد، هند ۹ درصد و روسیه چهار درصد رشد میکند، در حالی که سایر اقتصادهای منتخب در آمریکای لاتین، خاورمیانه و بخشهایی از آفریقا نیز رشد سریعی را تجربه میکنند. چین در موقعیت بسیار خوبی برای همسویی با این موارد قرار دارد.
واشنگتن باید نگران این امر باشد؛ اگر پکن تصمیم به اتخاذ این گزینه بگیرد، چرخش چین به سمت جنوب جهانی ممکن است به یک مشکل واقعی برای ایالات متحده تبدیل شود. با توجه به اینکه پکن خواهان دسترسی به ثبات تجاری است، به احتمال زیاد به یک روند جدید تبدیل میشود. رشد صادرات چین، ظهور بریکس و بازارهای مصرف جهانی، و زنجیرههای تأمین جدیدی که با طرح کمربند و جاده مرتبط هستند، همگی نشاندهنده برنامهریزی گسترده چین برای عملیاتی شدن به موقع است.
موضوع تأثیر تعرفهها بر چین نیست، بلکه موضوع عمیقتر تأثیر آن بر ایالات متحده است، بهویژه اگر چین صادرات خود را به بازارهای مطمئنتر هدایت کند. در همین حال، صادرکنندگان مستقر در چین باید به دنبال ظرفیت صادرات جایگزین باشند. آسه آن، بریکس به طور کلی و جنوب جهانی همگی مناطق اصلی برای جذب کالاهای چینی هستند.
منبع: چاینا بریفینگ
بلاگ خبری مکران آریا دریا