به گزارش گروه بینالملل مانا، همزمان ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران با برجسته نمودن پیشرفتها در مذاکرات بین ارمنستان و آذربایجان اعلام نمود که دو کشور قفقاز جنوبی در آستانه نهایی کردن یک توافق صلح تاریخی هستند. همانطور که تام باراک سفیر ایالات متحده در ترکیه و فرستاده ویژه در سوریه پیشنهاد واشنگتن برای مدیریت کریدور حملونقل مورد مناقشه زنگزور بین ارمنستان و آذربایجان را علنی نموده بود، این طرح به عنوان یک راه حل خلاقانه برای بنبست بر سر خواستههای باکو برای کریدور موسوم به زنگزور توصیف شده است. در این پیشنهاد آمده است که یک شرکت خصوصی آمریکایی مدیریت کریدور زنگزور را تحت اجاره ۱۰۰ ساله و با هدف از بین بردن یک مانع کلیدی در مذاکرات صلح متوقف شده بین باکو و ایروان به عهده بگیرد.
دالان زنگزور که جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به یکدیگر متصل میکند، یک مسیر حملنقل تقریباً ۳۲ کیلومتری است که در منطقهای کوهستانی واقع شده و از شمال تا مرز ارمنستان و از جنوب تا مرز ایران امتداد دارد. این دالان متأثر از جغرافیای خاص به طور قابل توجهی دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و ارزش استراتژیک است.
اگرچه طرح اجاره کریدور زنگزور همچنان در حد پیشنهاد و غیررسمی باقی مانده است، اما نگرانیهای مشروع در مورد حاکمیت و در عین حال آزادسازی پتانسیلهای اقتصادی آن تحولآفرین است. این کریدور برای آذربایجان یک اولویت استراتژیک محسوب میشود، زیرا تنها مسیر زمینی مستقیم برای اتصال آذربایجان به نخجوان است و دسترسی از طریق ارمنستان میتواند این چالش لجستیکی را برای باکو حل نماید. در حالیکه این کریدور برای ارمنستان میتواند به معنای محروم شدن از حاکمیت بر بخش قابل توجهی از قلمرو سرزمینی معنا شود. از اینرو آذربایجان خواستار یک کریدور بدون مانع به عنوان سود حاصل از پیروزی نظامی در برابر دولت خودخوانده آرتساخ در سال ۲۰۲۳ میلادی است و ارمنستان قاطعانه از واگذاری حاکمیت بر آنچه که آن را قلمرو حیاتی خود میداند، خودداری میکند. طرح صلح ترامپ نشان دهنده تلاشی برای استفاده از چارچوبهای حقوقی برای پایان دادن به بنبست ژئوپلیتیکی است که به باکو تضمینهای امنیتی برای دسترسی به کریدور زنگزور ارائه میدهد و در عین حال به ایروان اجازه میدهد تا حاکمیت اسمی خود را بر این دالان حفظ نمابد.
سهم خواهیها از کریدور زنگزور نشان میدهد که چگونه این نوار سرزمینی به ظاهر کوچک به نمادی از پویایی منطقهای گستردهتر تبدیل شده است و آن را به یک زمین بازی ژئوپلیتیکی برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تبدیل میکند. چنانچه:
برای ایالات متحده، کریدور زنگزور منعکس کننده یک معضل گستردهتر است که چگونه به طور مؤثر میتواند در منطقهای مهم و استراتژیک، اما از نظر جغرافیایی دور و پیچیده مانند قفقاز جنوبی مشارکت داشته باشد و با نفوذ روسیه در یک منطقه ترانزیتی حیاتی مقابله کند. ایالات متحده با پیشنهاد بلندپروازانه برای کریدور زنگزور در صدد است تا جریان انرژی در سراسر اوراسیا را اساساً تغییر دهد و توسط این طرح قصد دارد با تنوع بخشی به منابع انرژی اروپا از طریق استان سیونیک ارمنستان، وابستگی کشورهای اروپایی به روسیه را کاهش دهد. چشمانداز انرژی جهانی ۲۰۲۵ میلادی آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که اروپا تا سال ۲۰۳۰ میلادی به ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز غیرروسی بیشتری نیاز خواهد داشت. عادیسازی مرزهای ارمنستان و ترکیه میتواند دسترسی به ذخایر دریای خزر را افزایش داده و بهطور بالقوه هزینههای واردات را تا ۱۵ درصد کاهش دهد.
برای آذربایجان این کریدور رویای پان ترکیستی اتصال فیزیکی آذربایجان به ترکیه را محقق میکند و بخشی از مسیر تجاری کریدور میانی که از چین و آسیای مرکزی از مسیر قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان و گرجستان عبور کرده و سپس از طریق ترکیه به اروپا میرسد را تشکیل میدهد.
برای ترکیه نیز این کریدور به عنوان تجلی یک دیدگاه ایدئولوژیک پیوند دهنده جهان ترک وسیعتر است که آنکارا به دنبال تقویت آن از طریق انجمنهایی مانند سازمان کشورهای ترک است و به لحاظ ژئوپلیتیکی در یک پیوند لجستیکی از طریق اتصالات جادهای و ریلی از مسیر ارمنستان، آناتولی را به کشورهای ترک آسیای مرکزی قزاقستان، ازبکستان و فراتر از آن متصل میکند. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه با حمایت قوی از توسعه کریدور زنگزور آن را به عنوان یک پروژه تحولآفرین برای اتصال منطقهای و رشد اقتصادی توصیف کرده است. یک کریدور حملونقل مستقیم بین دریای خزر و ترکیه وزنهای در برابر نفوذ روسیه و ایران در منطقه خواهد بود و با بازگشایی دالان زنگزور امکان دسترسی ترکیه به حوزه دریای خزر فراهم شده و این دالان به یکی از کوتاهترین مسیرهای حمل و نقل زمینی بین ترکیه، آسیای میانه و چین تبدیل خواهد شد.
برای کشورهای اروپایی اهمیت ژئوپلیتیکی دالان زنگزور در ارتباط با کوتاهترین مسیر حملونقل زمینی بین اقیانوس آرام و اطلس و همچنین نطقه تلاقی جنوب به شمال و شرق به غرب خواهد بود که به گسترش حمل و نقل زمینی و مرتبط ساختن اروپا و آسیا به یکدیگر میانجامد.
اجاره کریدور زنگزور به معنای حضور فیزیکی ایالات متحده در منطقهای است که در حال حاضر اهرم محدودی در آن دارد و به مثابه سیگنالدهی ژئوپلیتیکی به ایران، روسیه و چین خواهد بود. این ایده با پیامدهای ژئوپلیتیکی قابل توجه برای منطقه دریای خزر از نظر سیاسی و دیپلماتیک با مقاومت شدیدی از سوی روسیه و ایران روبهرو است. چنانچه:
برای روسیه یک توافقنامه نهایی صلح میتواند به منزله ضربه بزرگی به موقعیت روسیه در قفقاز جنوبی باشد که خطر شعلهور شدن نقطه اشتعال یک جنگ سرد جدید را در منطقه بالا میبرد. این طرح همچنین اعتبار روسیه را به عنوان ضامن امنیت در قفقاز جنوبی نشانه میرود در حالیکه روسیه برای مدتها قدرت مسلط در این منطقه بوده و در مذاکرات کنونی تا حد زیادی به حاشیه رانده شده است. تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، تنشها با باکو بر سر دستگیری اتباع آذربایجانی در روسیه و سرنگونی یک هواپیمای خطوط هوایی آذربایجان بر فراز قفقاز شمالی در دسامبر ۲۰۲۴ توسط موشکهای دفاع هوایی روسیه و همچنین نفوذ بیش از حد در ارمنستان و مداخله در امور داخلی آن از جمله دلایل کاهش نفوذ و اعتبار مسکو در منطقه شناسایی شده است.
در سپتامبر ۲۰۲۳ با آغاز عملیاتی نظامی آذربایجان در منطقه قره باغ کوهستانی و در نتیجه بازپس گیری کنترل این منطقه تحت حاکمیت ارمنستان و آواره شده صدهزار ارمنی تبار، روسیه علیرغم حضور نیروهای حافظ صلح روسی تحت توافق آتش بس نوامبر ۲۰۲۰ در منطقه، مداخله نکرد و این امر موجب تشدید در دور شدن ارمنستان از حوزه نفوذ روسیه شد. این انفعال در ایروان با از بین بردن اعتماد به ضمانتهای امنیتی روسیه موجب چرخش تاریخی ارمنستان به سوی غرب شد که مسکو آن را به عنوان یک تحریک مستقیم و تجاوز احتمالی ناتو تلقی نموده است.
-برای ایران طرح صلح در کریدور زنگزور یک نگرانی ژئوپلیتیکی جدی در امتداد مرزهای شمالی است که اگر ارمنستان کنترل مرز جنوبی خود را از دست بدهد، ایران از یک همسایه تاریخی و یک کشور حائل طبیعی جدا خواهد شد. کریدور زنگزور با تسهیل بخشیدن به مسیر اتصال بین ترکیه و آسیای مرکزی موجب کاهش نقش ترانزیتی ایران خواهد بود و همچنین از نفوذ تهران بر آذربایجان کاسته خواهد شد، زیرا باکو برای رسیدن به نخجوان به حریم هوایی و زیرساختهای ایران متکی است و در صورت عملیاتی شدن کریدور زنگزور، تهران این اهرم را از دست خواهد داد.
همزمان با طرح ایالات متحده برای اجاره بلندمدت گلوگاه ژئوپلیتیکی حیاتی زنگزور به منظور کنترل غیرمستقیم آن، روسیه و ایران برای تقویت حضور استراتژیک در دریای خزر یک رزمایش مشترک دریایی انجام دادند. رزمایش مشترک دریایی با عنوان کاسارکس ۲۰۲۵ با هدف تقویت حضور نظامی و کنترل بر منطقه دریای خزر با سیگنالهایی برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همراه بوده است. سیگنالی به ترکیه که یک کریدور حمل و نقل مستقیم بین دریای خزر و ترکیه میتواند وزنهای در برابر نفوذ روسیه و ایران در منطقه باشد، هشداری به آذربایجان که با یک سیاست خارجی پیچیده، تمایل به روابط نزدیکتر با غرب را ترجیح داده است و ندایی در جهت محدودکردن نفوذ و آزادی عمل بازیگران فرامنطقهای از جمله ناتو که منافع خود را در منطقهای که حیاط خلوت سنتی ایران و روسیه محسوب میشود، جستوجو میکنند.
هنگامی که استراتژی کریدور زنگزور با ژئوپلیتیک گستردهتر در منطقه دریای خزر همراه با منابع انرژی و مسیرهای تجاری مرتبط با آن تلاقی پیدا میکند، تعامل پیچیدهای از ارتباطات منطقهای، پتانسیلهای اقتصادی و رقابت استراتژیک بین بازیگران مختلف ایجاد میشود که پیامدهای آن بر کشورهای ساحلی دریای خزر و ذینفعان خارجی چشم اندازی از یک آینده متفاوت را رقم خواهد زد.
شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بینالملل
بلاگ خبری مکران آریا دریا